معرفی و بررسی کتاب کتاب آینده ی نزدیک نوشته کوین کلی در سایت مهدی عباس زاده
آن چه در این مقاله خواهید خواند:
من مهدی عباس زاده هستم و کتاب آینده ی نزدیک از کوین کلی چهارمین کتاب از سری کتاب هاییه که توی سال 1401 تصمیم به خوندنش گرفته بودم.
کتاب دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل رو توی بهترین ماه سال یعنی اردیبهشت ماه عزیز و بعد از خوندن کتاب دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل شروع کردم.
در کتاب آینده ی نزدیک کوین کلی معتقد است که انسان ها همیشه و در همه حال باید به دنبال کشف این باشند که در آینده چه تغییراتی در زندگی انسان ها رخ میدهد و با درک این موضوع ، تغییرات را جهت داده و در مسیر درست و سالم استفاده کنند. نه این که در برابر تغییرات سد درست کنیم و مقاومت کنیم.
کوین کلی معتقد است ما باید از این مرحله که چه وسیله ی جدیدی کشف میشود یک قدم عقب تر بیاییم و به دنبال این باشیم که چه فرآیند جدیدی کشف میشود.
به عنوان مثال دنبال این نباشیم که چه ماشین جدیدی تولید میشود و یا شرکت بنز ماشینش را چطور میسازد بلکه باید به دنبال این باشیم که چه فرآیند جدیدی در زمینه حمل و نقل کشف میشود.
در کتاب آینده نزدیک نویسنده دوازده عامل را معرفی کرده که در نهایت باعث تغییر دنیا میشود. که در ادامه به معرفی این دوازده عامل میپردازیم.
همواره حکومت ها و کشورهای توتالیتری مثل ایران مخالف تکنولوژی و فناوری های پیشرفته بوده اند. و این مخالفت هارا میتوان در طرح هایی مانند طرح صیانت در ایران به خوبی دید.
این کشور ها در مواجهه با فناوری های پیشرفته همیشه نخستین واکنش غریزی شان عقب راندن آن ها بوده.
این که این فناوری هارا متوقف، ممنوع، انکار و یا حداقل به کارگیری ان هارا سخت کند. برای نمونه زمانی که کپی موسیقی و فیلم در اینترنت به کار ساده ای تبدیل شد هالیود و صنعت موسیقی برای توقف این کپی برداری ها هر کاری که توانستند انجام دادند اما فایده ای نداشت و فقط مشتریان خود را تبدیل به دشمنان خود کردند.
ممنوع کردن یک چیز اجتناب ناپذیر همواره نتیجه ی وارونه میدهد. ممنوعیت در بهترین حالت گذرا و در بلند مدت بازدارنده ی پیشرفت است.
حال چه باید کرد !؟
ما نمیتوانیم جلوی این پیشرف را بگیریم و باید آن هارا بپذیریم. مثلا در اوبر و سایر تاکسی های انلاین ما نمیتوانیم جلوی تمرکز زدایی را بگیریم و این به این معنی است کهبه جای اعمال محدودیت باید آن را قانون گذاری کنیم.
برای قانون گذاری باید آن را خوب بشناسیم و همان طور که گوگرد گرمای زیادی داشت و مردم را از هم جدا میکرد و باعش میشد کارخانه ها را به بیرون از شهر انتقال بدهیم سرشت و طبیعت اینترنت نیز این است که میخواهد مردم را با هم جمع کند و قانون هایمان باید به سرشت و طبیعت ان ها توجه کند.
علاوه بر این ها ما باید به فرایند ها توجه کنیم نه به خود محصول چرا که پیش بینی محصولات کاری سخت است در حالی که فرایند مهم تر از خود محصول است.
جهان امروز به صورت مداوم در حال بهتر شدن و آپدیت شدن است. مثلا نرم افزار ها هر روز آپدیت میشوند و همه چیز در آن ها تغییر میکند. خیلی ازدکمه های آن ها حذف و یا جای آن تغییر میکند.
یا یک نرم افزار خیلی سریع قدیمی شده و نرم افزار جدیدی با شکلی متفاوت به جای آن می آید در حالی که هیچ شباهتی با نرم افزار قبلی ندارد.
به خاطر همین است که امروزه ما انسان ها تبدیل به فردی همیشه مبتدی شده ایم و اهمیت همیشه در حال یادگیری بودن و یادگرفتن این که چگونه یاد بگیریم بسیار زیاد شده است.
جوامع انسانی را معمولا میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
جامعه ی آرمان شهر جامعه ای است که همه چیز در آن عالی است و دیگر تغییری نمیکند. جهانی است که در آن هیچ مشکلی وجود ندارد و جامعه ای که در آن هیچ مشکلی وجود نداشته باشد فرصتی هم برای ح مشکل و در نتیجه پیشرفت ندارد. پس جهان خوبی نیست.
نوع دیگری از جامعه که در کتاب آینده ی نزدیک مورد بحث قرار میگیرد جامعه ویران گراست. جامعه ویران گر با یک ناپایداری بزرگ درست میشود و به شدت هم ناکار آمد است. در این نوع جوامع دزدی و باج دادن زیاد میشود و این هرج و مرج باعث میشود گروه های قوی تر بر گروه های ضعیف تر مسلط شوند و این نه تنها باعث بی حکومتی نمیشود بلکه منجر به تشکیل حکومتی مانند شوروی سابق میشود که در آن هیچ تغییری مجاز نیست.(مانند کشور ها و جامعه های ارمان گرایانه)
گروه سوم جوامه، جوامع پروتوپیا هستند. در این جوامع همواره فرصت پیشرفت و آپدیت شدن و آموختن هست. برای شناخت بیشتر پروتوپیا باید دانست که پروتوپیا یک مقصد نیست بلکهوضعیتی از مدان بهتر شدن است و میتوان گفت که یک فرایند است.
در حالت پروتوپیایی امروز بهتر از دیروز است، البته فقط کمی. در این حالت شاهد بهبود گام به گام یا پیشرفت کم هستیم و از آن جایی که این تغییرات کوتاه و ارام است ما آن هارا نمیبینیم. همچنین این سرعت کم پیشرفت به ما اجازه نمیدهد فرصت های اینده را به خوبی ببینیم و فکر میکنیم نشدنی هستند.
حقیقت این است امروز در سال 2016 بهترین زمان برای کار کردن است. در سراسر تاریخ جهان هرگز زمان بهتری برای اختراع چیزی وجود نداشته است. هرگز زمان بهتری با فرصت ها و فضای باز بیشت، موانع ورود کم تر ، نرخ سود به ریسک بالاتر وجود نداشته است.
اکنون، همین دقیقه بهترین زمان است.
یکی از مهم ترین و اثر گذار ترین مواردی که بر آینده ی جهان تاثیر خواهد گذاشت هوشمند سازی است.
به عقیده نویسنده کتاب آینده ی نزدیک آقای کوین کلی ترکیب برنده در عصر حاضر و آینده، ترکیب هر چیزی با هوشمند سازی است یعنی هوشمند سازی + هر چیزی !
کوین کلی چند حوزه را مثال میزند که ترکیب آن ها با هوشمند سازی منجر به ساخت و به وجود آمدن چیز هایی کاملا متفاوت و ایده آل میشوند. برای مثال نویسنده به موارد زیر اشاره کرده است:
موسیقی های هوشمند سازی شده برای بازی های ویدیویی به نحوی که موسیقی اختصاصا برای یک کاربر ساخته شده و با توجه به کاری که کاربر در آن صحنه انجام میدهد اهنگ نیز عوض شود.
لباس هایی که به ماشین لباس شویی چگونگی شست و شوی دلخواهشان را میگویند.
با دادن پیام هایی مانند پیام زیر به فروشندگان املاک :
کرایه نشین هایی که این اپارتمان را دوست داشته اند ممکن است این اپارتمان را هم دوست داشته باشند.
کتاب آینده ی نزدیک و من :
نکته ای که توی این کتاب خوندم و واسه منی که خودم رو یک سئو کار میدونم، جالب اومد این بود که :
در نگاه نخست شاید شما فکر کنید گوگل سرگرم بهبود سبد سرمایه گذاری هوش مصنوعی خود است تا توانایی های جست و جوی خود را بهبود دهد. وی فکر میکنم برعکس است. گوگل به جای به کارگیری هوش مصنوعی برای بهبود جست و جوی خود، از جست و جو برای بهبودی هوش مصنوعی خود استفاده میکند.
هر بار که چیزی را در گوگل تایپ میکنید و یا روی نتایجی بعد از جست و جو کلیک میکنید یا لینکی در وب میسازید دارید به هوش مصنوعی گوگل آموزش میدهید.
به عبارت دیگر میتوان گفت:
هر اندازه افراد بیشتری از هوش مصنوعی استفاده کنند، این هوش مصنوعی باهوش تر میشود. هر اندازه باهوش تر شود، افراد بیشتری از آن استفاده میکنند. هر اندازه افراد بیشتری از آن استفاده کنند، باهوش تر میشود و این روند ادامه میابد.
وقتی شرکتی وارد این چرخه شود، به سرعت بر تمام رقبای تازه کار چیره میشود. بنابراین به احتمال زیاد یک الیگارشی که از دو یا سه هوش مصنوعی تجاری ابری همه منظوره ساخته شده است بر آینده ی هوش مصنوعی مان فرمانروایی میکند.
چیز هایی که باعث پیشرفت هوش مصنوعی شده اند :
1.پردازش موازی ارزان :
چیزی که من از این بخش از کتاب فهمیدم این بود که سیستم های هوشمند سازی شده در قبل عکس ها و مطالب را به صورت پیکسل به پیکسل برررسی میکردند و جلو میرفتند. یعنی ابتدا یک پیکسل و بعد پیکسل بعدی اما با پیدایش و ساخ جی پی یو ها سیستم های هوشمند میتوانند کل عکس را به صورت واحد بررسی کنند.
2.کلان داده ها:
استفاده از دیتابیس های بزرگ برای یادگیری رفتار انسان مثل کوکی های وب سایت ها و رد پاهای آنلاین.
3.الگوریتم های بهتر:
استفاده از کد های بهتر و سازماندهی نورون ها (شبکه عصبی) در چارچوب رشته لایه ها.
ذهن انسان با هوش مصنوعی تفاوت هایی دارد. مثلا ذهن ربات ها و هوش مصنوعی فقط میتواند بر روی یک حوزه کار کند و در آن متخصص شود در حالی که انسان ها این گونه نیستند و بر روی موضوعات مختلف کار میکندد و دارای عواطف و احساسات هستند.
3 جایی که از نظر کوین کلی ربات ها میتوانند جای انسان ها را بگیرند :
1.مشاغلی که انسان ها میتوانند انجام بدهند ولی ربات ها آن هارا بهتر انجام میدهند مثل دوختن پارچه ی نخی
2.مشاغلی که انسان ها نمیتوانند انام دهند ولی ربات ها میتوانند مثل طراحی و تولید تراشه های موبایل
3.مشاغلی که نمیدانستیم به آن ها نیاز داریم مثل برداشتن تومور روده از طریق ناف بدن انسان.
امروزه هر چیزی سریعا کپی میشود و به جریان می افتد و جریانی را به وجود می آورد. مهم این است که ما این کپی شدن و این جریان ازاد اطلاعات را درک کنیم و به جای مقاومت در برابر آن ها به فکر این باشیم که چگونه از این جریان استفاده کنیم.
در زمان های قدیم کارها دسته ای انجام میشد. قبضتان را در یک روز از ماه دریافت میکردید یا مالیات را سالی یک بار پرداخت میکردید.
در قدم بعدی کارها روزانه شد. یعنی اگر ما به کسی ایمیل میدادیم انتظار داشتیم در همان روز جواب ما را بدهد اما امروزه پارا از این هم فراتر گذاشته ایم و انتظار داریم اگر به کسی پیام میدهیم همان لحظه به ما جواب بدهد.
در عصر در جریان بودن و قابل کپی بودن همه چیز باید کارهایی انجام داد و ویژگی هایی را به محصول اضافه کرد تا آن محصول ارزشمند تر و قابل فروش شود.
در ادامه به بررسی هشت ویژگی سازنده میپردازیم که به رایگان بودن برتری دارند:
دیر یا زود میتوانید به نسخه ی رایگان هر چیزی دست پیدا کنید ولی اینکه همان لحظه انتشار چیزی آن را دریافت کنید یک ویژگی سازنده است.
مثلا دیدن فیلم در سینما پیرامون همین آنی بودن است. یعنی شما پول میدهید و در سینما فیلم را میبینید تا سریع تر و قبل از بقیه این کار را انجام داده باشید.
شاید نسخه عمومی کنسرت رایگان باشد ولی اگر نسخه ی اصلاح شده ای میخواهید که صدای شگفت انگیزی داشته باشد انگار که در یک اجرای زنده نشسته اید شاید حاضر باشید برای آن پول بدهید.
یا دوختن یک پیراهن مخصوص و اندازه شما یک شخصی سازی است.
یعنی شما ممکن است یک نرم افزار را به صورت رایگان بتوانید دانلود کنید اما برای فهمیدن چگونگی کارکرد آن نرم افزار و کار با آن مجبور هستید پول بدهید و کاتالوگ ها و آموزش های آن را تهیه کنید.
نرم افزار های زیادی وجود دارد که میتوانید آن ها را به رایگان دانلود کنید مثل ویندوز ها و یا افزونه های سایت های وردپرسی. اما این منابع رایگان همواره ممکن است دارای کد های مخرب باشد و به شما اسیب برساند به همین خاطر شاید شما حاضر باشید بابت نسخه اصلی این نرم افزار ها پول بپردازید اما از دغدغه های کد های مخرب و غیره در امان باشید.
یا خیلی ها برای داشتن یک کتاب با امضای نویسنده و یا مترجم حاضر هستند پول بیشتری را پرداخت کنند.
مثلا میتوان خیلی از اهنگ هارا به صورت رایگان دریافت کرد اما نرم افزار هایی مانند آی تونز دسترسی آن ها را برایمان ساده تر کرده اند و همچنین باعث شده اند تا ما بتوانیم به صورت ساده تر به آن ها دسترسی داشته باشیم در حالی که متعهد به حفظ و نگهداری آن ها نیستیم.
چیز های دیجیتالی مثل کتاب های pdf بدن جسمانی ندارند و خیلی ها (مثل خود من) نمیتوانند با آن ها رابطه درستی برقرار کنند به همین دلیل وقتی کسی آن هارا چاپ میکند برای این دسته از ادم ها جالب است و حاضر میشوند بابت آن پول بدهند.
یا اینکه موسیقی رایگان است اما حضور فیزیکی اجرا کنندگان گران است.
خیلی از مردم دوست دارند برای تشکر از هنرمندان و یا افراد مورد علاقه شان به آن ها هدیه و پول پرداخت کنند.
هزاران موسیقی، فیلم، کتاب و چیز هایی از این شکل وجود دارد و ما هیچ وقت فرصت نخواهیم کرد که به همه ی آن ها برسیم و از آن ها استفاده کنیم بلکه به دنبال منتقدان و دیگرانی خواهیم رفت تا آن هارا برای ما گلچین کنند و به ما معرفی کنند.
مثلا مجله ای مانند تی وی گاید با بیش از یک میلیون مشترک به کاربرانش کمک میکرد تا فیلم های خوبی را ببینند.( کاری که من قصد دارم در این سایت انجام بدم)
در عصر باستان تنها این صحبت کردن و گفت و گو بود که وجود داشت و این باعث میشد که بلاغت، به خاطر سپردن و بازگویی مهم باشد.
بعد از مدتی با پیشرفت تکنولوژی و اختراع دستگاه هایی مانند چاپ و کپی که یک مطلب را در تعداد زیاد و با قیمت کم چاپ میکردند خود امر نوشتن و کتاب ها مهم شدند.
کتاب ها باعث شدند کلمات انگلیسی از 50 هزار به یک میلیون کلمه برسه و با بزرگ شدن دایره لغات توصیف پدیده ها آسونتر و بهتر انجام بگیره. پیشرفت تکنولوژی و در نتیجه کم هزینه تر شدن نوشتن باعث شد کتاب های جای خود را راحت تر و بیشتر بین مردم باز کنند و چیز هایی مثل قوانین، انجیل و هر چیز رسمی و مهم دیگری به صورت کتاب در آمد.
کتاب ها و رشد نوشتن مدیون ایجاد تکنولوژی کپی است.
اما اکنون و با اختراع صفحه نمایش که بسیار سریع تر از کتاب هاست کم کم نقش کتاب ها کمتر میشود. هنگام اختراع صفحه نمایش خیلی ها گمان میکردند دوره نوشتن تمام شده و کسی دیگر نخواهد نوشت.
اما این حدس و گمان درست نبود و فقط نوع نوشتن مردم عوض شد. مردم به جای اینکه مثل سابق بر روی کاغذ بنویسند بر روی کیبورد مینوشتند و نه تنها سرانه نوشتن کم نشد بلکه زیاد هم شد.
با به وجود امدن صفحه نمایش میل مردم به کپی های ثابت (کتاب ها) کمتر شد و آن ها بیشتر به مرور صفحه نمایش که مدام هم تغییر میکند روی آوردند.
در قسمتی از فصل مرور صفحه نمایش در کتاب آینده نزدیک کوین کلی در مورد مزیت های کتاب های الکترونیک حرف میزند:
2. به وجود امدن کتاب خانه های جهانی که در آن میتوان تمام کتاب ها، مقالات و سایر چیز ها را در آن جمع و به هم پیوند داد.
در این کتاب خانه های جهانی میتوانیم از کتاب هایی که دوست داریم برای خود لیست های متنوعی درست کنیم. مثلا لیستی در مورد یکی ار فوتبالیست ها بسازیم و در آن تمام چیزهایی که در مورد او تا کنون نوشته شده است را در آن قرار دهیم.
اگر بتوانیم تمام کتاب های جهان را به هم وصل کنیم و چیزی شبیه ویکی پدیا بسازیم:
در دنیای امروز دیگر مالکیت هم نیست بلکه این دسترسی داشتن به کالاها است که مهم شده. برای مثال ممکن است شما ماشین شخصی نداشته باشید اما میتوانید از طریق تاکسی های اینترنتی مانند اسنپ و تپسی به انواع ماشین ها دسترسی داشته باشید.
عوامل زیادی هستن که به این کوچ کردن از مالکیت به دسترسی سرعت میبخشند:
با این کار (ماده زدایی) حجم و مقدار موادی که برای تولید یک وسیله استفاده میشود کمتر شده. مثل تغییر حجم قوطی های نوشابه در این چند سال اخیر.
حال فناوری به ما کمک کرده است تا خدمات جای محصول را بگیرد و با این کار منابع کمتری مصرف شود و حتی به محیط زیست نیز کمتر صدمه وارد شود.
مثلا شما به جای داشتن صد ها DVD میتوانید فقط یک اشتراک نت فلیکس بگیرید که این کار باعث میشود علاوه بر کم شدن استفاده از منابع زمین به فیلم های بیشتری هم دسترسی داشته باشیم.
امروزه ما خیلی سریع میتوانیم درخواست چیزی که نیاز داریم را ثبت کنیم و به آن خدمت مورد نظر دست یابیم.
مثلا دیگر نیاز نیست مانند گذشته در انتظار آمدن تاکسی بمانیم چرا که تاکسی های آنلاینی مانند اسنپ به کمک تکنولوژی نزدیک ترین ماشین را در کمترین زمان ممکن برایمان میفرستد.
فناوری هایی مانند بلاکچین میان افراد غریبه سطح بالایی از اعتماد را پدید می آورند که این کار باعث از بین رفتن تمرکز (به معنای جمع شدن قدرت در یک جا) و تمرکز زدایی میشود. مثلا در جا به جایی پول مردم غریبه به هم اعتماد میکنند و دیگر نیازی به مرکزی به نام بانک مرکزی برای حفظ امنیت و یا ثبت جا به جایی پول نیست.
به وجود آمدن بستر هایی که به دیگران اجازه میدهد کالا یا خدمت خود را به دیگران عرضه کنند و بفروشند مثل دیجی کالا.
فضای ابری روز به روز باعث بزرگتر شدن فضای ذخیره سازی و راحت تر شدن دادن خدمات است. از آن جا که با خدمات ابری یک چیز (محصول) مثلا اهنگ در همه جا وجود دارد از بین بردن آن دیگر ممکن نیست.
خلاصه این که با افزایش همزمان ماده زدایی، تمرکز زدایی، بستر سازی و رشد فضای ابری دسترسی جایگزین مالکیت میشود. ربای بیشتر چیز های زندگی دسترسی داشتن بر مالکیت چیره میشود.
زمانی بیل گیتس شبکه های رایگان مانند آپاچی را کمونیستی خواند. البته حرف بیل گیتس تا اندازه ای درست بود اما باید گفت این جامعه کمونیستی امروزی یک جامعه کمونیستی اصلاح شده است.
به جای اینکه در مزارع گروهی مشعول کار باشیم، در جهان های گروهی مشغول کار هستیم. به جای کارخانه های دولتی کارخانه های دسکتاپ داریم که به همکاران مجازی متصل هستند. این کارها به خوبی نشان میدهد که کارهایی که ما انجام میدهیم تا حدود خیلی زیادی به سوسیالیسم نزدیک است و حرف بیل گیتس پر بی راه نبوده است.
در این سیستم ها گروهی از افراد با مقدار کمی از هماهنگی یک نظام ماکیت اشتراکی را میسازند که میتوان از عوامل زیر به عنوان مراحلی که برای ساخت یک نظام مالکیتی لازم هستند نام برد:
عموم افراد آنالین گرایش زیادی به اشتراک گذاری دارند. برای مثال میتوانید به تعداد پست ها و استوری هایی که روزانه به اشتراک گذاشته میشوند فکر کنید.
ادم ها با به اشتراک گذاشتن مطالب و مقدار کمی مشارکت مزایای زیادی را ایجاد میکنند. مثلا:
در پینترست دسته بندی های زیادی وجود داردکه به کاربران کمک میکند تا مجموعه های زیادی بسازند که افزودن عکس های جدید به آن بسیار اسان و کم هزینه است.
کاربران از این دسته ها به راحتی میتوانند برای پیدا کردن عکس های مشابه از یک مکان استفاده کنند.
با انبوهی از عکس های این چنینی که همگی برای یک مکان هستند و در یک دسته قرار میگیرند میتوان یک کان مشخص را از زوایای گوناگون دید. مثلا میتوان بدون اینکه برج ایفل را از نزدیک ببینیم تمام جزئیات و زیبایی های آن را مشاهده کنیم.
در شرکت ها و فعالیت ها علاوه بر وجود سیستم های از پایین به بالا (یعنی سیستم هایی که کاربران در آن تصمیم گیر هستند مثل فیسبوک) باید فرآیند های بالا به پایین را نیز طراحی کرد تا در برابر اسپمر ها بایستند و مقابله کنند و همچنین برای تعیین خط مشی سیستم و تصمیم برای جهت گیری کلی همچون یک ویراستار وارد شده و بین تولید کننده و بیننده قرار بگیرد.
حال شاید برای شما هم سوال شده باشد که با وجود این مشکلات و لزوم به وجود امدن سیستم های بالا به پایین چه نیازی به سیستم های از پایین به بالا داریم.
برای پاسخ به این سوال میتوان گفت :
در دنیای امروز مطلب برای موضوعاتی که آدم های کمتری به آن علاقه مند هستند هم وجود دارد و با یک سرچ ساده میتوان به آن ها دسترسی داشت.
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که این حجم از محتوا را چه کسی تولید میکند و هزینه ی آن از کجا تامین میشود.
پاسخ در این است که خود مخاطبان از محتوایی که دوست دارند حمایت مالی میکنند و این حمایت راه های گوناگونی دارد. مثلا بعضی از مردم از طریق دیدن ویدیو های تولید کننده محتوا از یوتیوب از آن فرد حمایت میکنند و بعضی دیگر از طریق پرداخت مستقیم پول به او و بعضی دیگر نیر فقط از طریق معرفی کردن این فرد به دیگران. ( کاری که من هم انتظار دارم واسم انجام بدین).
موارد دیگری هم هست مثلا از طریق خریدن سهام شرکت ها یا باشگاه ورزشی مورد علاقه خود.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و آسان تر شدن کارها شاهد ساخت تعداد زیادی از آهنگ ها، فیلم ها و توییت ها و مقاله های مختلف هستیم. اما با پیشرفت تکنولوژی و بیشتر شدن تعداد سرگرمی های ما همچنان زمانی که در اختیار ماست ثابت و همان 24 ساعت است.
به همین خاطر ما نیاز داریم تا با قرار دادن یک سری فیلتر ها بر روی مباحث و موضعات مختلف تنها به سراغ آن چیز هایی برویم که واقعا به آن ها علاقه داریم. به همین دلیل شبکه های اجتماعی مانند توییتر و اینستاگرام و یا شبکه های دیگری ماندد نت فلیکس و یوتیوب رفتار مارا در سایت های خودشان و دیگر سایت ها آنالیز میکنند و تنها چیز هایی را به ما نشان میدهند که ما قبلا در مورد آن ها جست و جو کرده ایم.
اما این نحو از فیلتر کردن باعث به وجود اوردن مشکلاتی میشود. مثلا این پدیده باعث میشود بعد از مدتی انسان ها دچار کانالیزه شدن شوند. به این نحو که هر چه میشنوند و میبینند بازتابی از چیز هایی است که خود ان ها قبلا به دنبال ان رفته اند و این باعث میشود ما هیچ وقت نظرات مخالف در این زمینه را نشنویم. و یا حتی موضوعات دیگری که جدیدا به وجود امده اند بی خبر بمانیم چرا که در یک محدوده و کانال خاصی قرار گرفته ایم.
برای رفع این مشکل میتوان دو کار کرد:
یکی این که علاوه بر نشان دادن رفتار های دوستان ما و قرار دادن توییتت های ان ها در فید ما، توییت های دوستان، دوستانمان را هم برای ما در فید قرار دهد با این کار تا حدود زیادی ما در جریان ازاد اطاعات قرار میگیریم و از کانالیزه شدن در امان میمانیم.
راه بعدی این است که مطالبی که ترند میشوند را برای تمام کاربران نشان دهیم. از این راه تمام کاربران را از موضعات جدیدی که به وجود امده اند مطلع میکنیم.
گوگل به وسیله موتور جست و جوی خود و با استفاده از فیلتر کردن توانسته است از تبیلغات در گوگل در آمد بسیار زیادی داشته باشد.
نحوه کار گوگل در زمینه تبلیغات به این نحو است که تبلیغات را از تبلیغ دهنده میگیرد و به یک وب مستر که تبلیغ میپذیرد میدهد تا آن وب مستر تبلیغ را درسایت خود قرار دهد. تا این قسمت معادله ما فقط دو پارامتر دارد.
اما یک پارامتر دیگر هم وجود دارد و آن کاربر استفاده کننده از گوگل است. یعنی کسی که در گوگل سرچ میکند، سایتی را باز میکند و چیزی را مطالعه میکند. گوگل برای این که بتواند از تبلیغات در آمد داشته باشد باید کاربر داشته باشد و برای این که کاربر داشته باشد باید به بهترین نحو به او خدمات بدهد.
گوگل برای اینکه کاربرانش احساس بدی در هنگام وب گردی نداشته باشند باید مطالبی مرتبط با سرچ او و بهترین نتایج نسبت به سرچ کاربر را به او نشان دهد. اما آیا این پایان ماجراست !؟ باید گفت خیر ! پارامتر دیگری هم وجود دارد که ان پارامتر خود گوگل است!
گوگل برای اینکه در آمد بیشتری داشته باشد نیاز دارد تا کلمات را بهتر بشناسد و ان ها را بهتر انالیز کند تا بداند کدام صفحات ارزش بیشتری دارند و بابت آن ها از تبلیغ دهنده پول بیشتری بگیرد. مثلا شما در نظر بگیرید که کسی در یک وبلاگ مربوط به پیاده روی مقاله ای را مطالعه میکند. این فرد احتمالا کمتر میلی به خرید محصول داشته باشد تا کسی که در سایتی دیگر دارد مقاله ای با عنوان بهترین کفش های ورزشی را میخواند.
پس گوگل برای تبلیغاتی که در سایت اول به نمایش در می آید هزینه ای کمتر از تبلیغاتی که درسایت دومی به نمایش می اید طلب میکند.
یکی از اقتصاد دانان آمریکایی (پال رومر) میگوید رشد پایدار اقتصادی از منابع جدید به وجود نمی آید، بلکه باز آرایی منابع کنونی به گونه ای که آن ها را ارزشمند تر کند عامل چنین رشدی است. و عده ای دیگر از اقتصاد دانان تاکید میکنند که همه فناوری های جدید از ترکیب فناوری های کنونی ساخته میشوند.
برای مثال میتوان گفت توییت های توییتر از روی مقالات بلند کپی و با تکنولوژی ترکیب شده اند و یا میتوان گفت ویدیو های یوتیوب از روی فیلم های هالیودی ساخته شده اند و حتی میتوان نوشتن رمان های کلاسیک از روی واژه های موجود در کتاب های لغات را نیز نوعی از بازآرایی در نظر گرفت.
دو ویژگی که باعث شد واقعیت مجازی خیلی سریع رشد کند ایجاد کردن حس حضور و تامل بود.
انسان ابتدا با سه بعدی کردن فیلم ها سعی در بهتر کردن حس حضور کرد. یعنی تلاش کرد تا انسان در محیط ساخته شده (مصنوعی) حسی همچون محیطی طبیعی داشته باشد.
این سه بعدی سازی با این که قدمی رو به جلو بود اما همچنان مشکلاتی داشت. از جمله این که با وجود درگیر کردن ذهن و مغز انسان بدن او چندان وارد درگیری نمیشد. به همین خاطر انسان ها به سمت واقعیت مجازی جذب شدند چرا ک علاوه بر ذهن، بدن انسان را نیز درگیر میکرد و یک تجربه ی خوب از حص حضور در محیط مصنوعی را برای کاربر فراهم میکرد.
اما کار به همین جا ختم نشد و انسان ها برای اینکه بتوانند حس خوب بیشتری داشته باشن نیاز داشتند علاوه بر حس حضور، تعامل هم با آن محیط مصوعی ایجاد شده داشته باشند به همین خاطر به سراغ ساخت واقعیت افزوده رفتند.
و با پیشرفت روز افزون تکنولوژی میتوان گفت بخش بزرگی از آینده ی فناوری در پیدا کردن راه های جدید تعامل نهفته است. در 30 سال آینده هر آن چه تعاملی نباشد خراب شمرده خواهد شد.
با پیشرفت تکنولوژی و ارزان شدن و همچنین کوچک شدن دردسترس‌بودن سنسورهای خود اندازه‌گیری مثل سنسور قدم‌شمار انسان‌ها به دنبال این رفتند که به‌صورت مداوم خود را آنالیز کنند. مثلاً به طور مداوم وضعیت سلامتی خود را از طریق آنالیز فشارخون خود چک کنند.
یکی از کارهای بزرگی که به‌وسیله خود اندازه‌گیری میتوان انجام داد این است که هر دارو را با استفاده از خود اندازه‌گیری‌های هر فرد ساخت و از آن جا که هر دارو طبق شرایط و ویژگی‌های بدن همان فرد ساخته میشود انتظار می‌رود که آن دارو نتیجه بهتر و عوارض کمتری داشته باشد.
هدف گزارش‌گیری زندگی پدیدآوردن یادآوری جامع است. اگر همه‌ی بخش‌های زندگی‌تان را در گزارش زندگی ثبت کنید، پس میتوانید هر چیزی را که تجربه کرده‌اید بازیابی کنید، حتی اگر ذهنتان آن را فراموش کرده باشد.
برای مثال میتوان به فردی اشاره کرد که به یک سمینار رفته و از تمام کسانی که با آن‌ها هم صحبت شده و کارت ویزیت گرفته عکس هم تهیه کرده باشد. این فرد مسلماً کسانی را که از آن ها در سمینار عکس گرفته میتواند به‌سادگی به‌خاطر آورد.
در ادامه قسمتی از کتاب آینده ی نزدیک نوشته کوین کلی را در فصل دهم میخوانید که این نویسنده در مورد اهمیت پیگیری کردن میگوید:
همان‌طور که گفته شد نظارت فراگیر اجتناب‌ناپذیر است. از آن جایی که نمیتوانیم جلوی پیگیری این سامانه را بگیریم، فقط میتوانیم این رابطه را متقارن‌تر کنیم. یکی از روش‌های متمدنانه کردن آن، نظارت مشترک است.
در جامعه‌ای با نظارت مشترک، میتوانیم شاهد پیدایش حس سزاوار بودن باشیم:
هر فردی حقی انسانی برای دسترسی و حقی برای سود بردن از داده‌های مربوط به خودش دارد، ولی هر حقی به وظیفه‌ای نیاز دارد، پس هر فردی وظیفه‌ای انسانی دارد تا اطلاعات را دست‌کاری نکند و از سوی کسانی که زیر نظر دارد زیر نظر گرفته شود.
بین کارهای شدنی و نشدنی همواره یک مرز کوچکی وجود داشته است.
با ساماندهی کارهای گروهی ما به یک سطح جدید دست‌یافته‌ایم که این مرز میان کارهای شدنی و کارهای نشدنی را از بین برده است.
یعنی میتوان گفت در این سطح جدید کارهای نشدنی سابق را به‌راحتی انجام داد. این سطح جدید و انجام‌دادن کارهای نشدنی سابق هم میتواند شامل کارهای نشدنی بد باشد (مثل سرقت‌ها و حمله‌های سایبری) و هم میتواند شامل کارهای نشدنی خوبی باشد که تا به اکنون نمی‌توانستیم آن‌ها را انجام دهیم.
منطقی نیست که به‌خاطر استفاده‌ی نادرست از این سطح جدید توسط عده‌ای خاص به طور کل جلوی آن را بگیریم. (مثل طرح صیانت خودمون) چرا که در بدترین حالت میتوان گفت این سطح جدید برای ما انتخاب‌های بیشتری نسبت به قبل به وجود می‌آورد.
این انتخاب‌های جدید برای ما سؤال‌های جدید ایجاد میکند و پاسخ این سؤال‌های جدید خود سؤال‌های بیشتری را برای ما ایجاد میکند و این سطح جدید میتواند به ما در پاسخ گفتن به سؤالات کمک کند.
امروزه این تغییر فاز آغاز شده است.حرکت پیوسته ای به سوی اتصال همه ی انسان ها و ماشین ها در بستری جهانی داریم. این بستر وسیله نیست، بلکه یک فرآیند است.
به جایی می‌رسیم که نه ما بدون ربات‌ها و هوش مصنوعی میتوانیم زندگی کنیم و نه آن ها بدون ما میتوانند به زندگی خود ادامه دهند.
خرد کتاب آینده نزدیک واستون چیزی نزدیک 64.000 تومن آب میخوره. کتاب آینده نزدیک که توسط نشر آموخته چاپ و منتشر شده به چاپ هفتم خودش رسیده. این کتاب 364 صفحه است.
این کتاب رو شما میتونین از نشر آموخته تهیه کنین. اما به خاطر قیمت بالای این کتاب پشنهاد من خرید این کتاب از دست دوم فروشی هاست. اینطوری میتونین تو هزینه هاتون صرفه جویی کنین. اگر هم مشهدین و میخواین این کتاب رو از من امانت بگیرین فقط کافیه بهم خبر بدین تا هماهنگ کنیم.
من هر چی گشتم نتونستن کتاب صوتی کتاب آینده نزدیک رو پیدا کنم، اما همچنان از جست و جو دست نمیکشم. حتی اگه خودتون حوصله دارین میتونین دست بهه کار شین و این کتاب رو بخونین. چرا که نه !؟
برای دانلود PDF کتاب آینده نزدیک میتونین توی کانال تلگرامی من عضو بشین و از اون جا نسبت به دانلود و استفاده از PDF آینده ی نزدیک استفاده کنین.
همچنین میتونین نسخه صوتی این کتاب رو هم از کانال من پیدا کنین و اون رو گوش بدین.
آینده نزدیک در انگلیسی با near future مترادف است. اما نکته ای که وجود دارد کتاب آینده ی نزدیک در هنگام ترجمه به فارسی به این نام در آمده است و نام اصلی این کتاب در زبان انگلیسی The Inevitable است که به معنای اجتناب ناپذیر در فارسی است.
آینده ی نزدیک یکی از آخرین کتاب های کوین کلی دانشمند آمریکایی است که در سال 2015 نوشته شده است. کوین کلی علاوه بر این کتاب، کتاب های دیگری هم نوشته است اما بقیه کتاب های او به معروفی کتاب آینده نزدیک نیستند.
عمده معروفیت کوین کلی و کتاب آینده نزدیک در ایران به خاطر این است که علی بندری در پادکست بی پلاس کتاب کوین کلی را معرفی کرد.
کتاب کوین کلی در زبان انگلیسی به اسم The Inevitable به معنای اجتناب ناپذیر چاپ و ترجمه شده است.
ک.ین کلی حدودا 70 سال سن دارد و بیشتر معروفیت او به خاطر نظریه هایی است که در مورد فرهنگ سایبری دارد.
چند وقت پیش که داشتم برای نوشتن مقاله بهترین کتاب ها برای تمرکز واسه سایت…
این کتاب هم مثل بقیه کتاب های رشد فردی یک داستان از بدبختی خودش میگه…
امروز میخوام در مورد مسئله ای صحبت کنم که احتمالا هر سئو کاری بهش برخورده…
سلام، امروز میخوام در مورد ایندکس نشدن ویدئوها باهاتون صحبت کنم و راهی که برای…
این دومین مقاله من در مورد حل خطاهای سرچ کنسوله و من توی این مقاله…
احتمالا شما هم مثل من بعد از این که فهمیدین قراره یکی از نوستالژیک ترین…
View Comments