Book review

کتاب بولت ژورنال | نقد و بررسی + لینک دانلود و فیلم معرفی

آن چه در این مقاله خواهید خواند:

این کتاب هم مثل بقیه کتاب های رشد فردی یک داستان از بدبختی خودش میگه و میگه که بعد از پیدا ردن این فرمول به موفقت رسیده و الان میتونه تمامی کارهاش رو انجام بدع.

سعی کرده از چیزهای ترند روز مثل ahd  و این جور چیزها هم استفاده کنه و بگه اونایی که این مشکل و دارن میتونن با این کتاب به اهداف خودشون برسن چون منم همین مشکل رو داشتم و رسیدم.

مثل فیلم عروسی مردم از بولت ژونال و روزی ده صفحه خوندنم بگم

 

در فصل دوم کتاب برنامه ریزی به روش بولت ژورنال نویسنده در مورد بهره وری، قصد آگاهی و ذهن آگاهی صحبت میکند. در این فصل رایدر کارول در مورد روش ابداعی خودش یعنی بولت ژورنال میگوید میتوانید با استفاده از ان و با کار کمتر و تمرکز بر روی کارهای با ارزش، ارزش بیشتری خلق کنید.

نویسنده در این فصل میگه که ما در طول روز با اطلاعات و اخبار زیاد بمباران میشیم و این اطلاعات زیاد قدرت تصمیم گیری و انحام کار رو از ما میگیره و مارو فلج میکنه و اعتقاد داره که این اطلاعات زیاد میتونه بیشتر از اعتیاد به موارد مخدر به ما اسیب برسونه.

دیپلمات نوشت: بعد از خوندن این پاراگراف حقیقتا ترسیدم! به فکر فرو رفتم و دیدم چه قدر چیزی که داره میگه واسه من اشناست. منی که صدها کانال تلگرام دارم و خیلی وقت ها سرسری میخونمشون تا فقط تعداد پیام های نخوندم صفر بشه و این بین چه بسا که خیلی چیزهای مفید هم گم بشه. واسه همین تصمیم گرفتم روزی از یک دونه از کانال هایی که دارم لفت بدم تا جا برای قبلی ها باز بشه. پیشنهاد میکنم حتما شما هم این کار رو انجام بدین.

نکته دیگه ای که توی این کتاب هم توجه من رو جلب کرد زیاده نویسیه. یعنی میشه خیلی از فصل های کتاب رو حذف کرد بدون این که کوچکترین اسیبی به کتاب و هدق کتاب وارد بشه.

 

توی بخش بعدی کتاب نویسنده در مورد خستگی ناشی از تصمیم گیری و لزوم کاهش تعداد دفعات تصمیم گیری در طول روز صحبت میکنه. نویسنده میگه ما در طول روز بعضا تا 5 هزار تصمیم میگیریم و این تصمیم گیری های مداوم باعث خستگی در تصمیم گیری و کاهش کیفیت تصمیم های ما میشود. یکی از کارهایی که میتوانیم انجام دهیم تا کمتر تصمیم گرفته و در نتیجه کمتر خسته شویم نوشتن موارد ضروری زندگی مان و فقط فکر و توجه کردن به همان هاست.

دیپلمات نوشت: وقتی واسه خودمون روتین درست میکنیم و هر روز همون کار رو انجام میدیم به نحوی تعداد تصمیمات روزانه خودمون روکمتر میکنیم و جا برای سایر تصمیمات مهم زندگی خودمون باز میکنیم.

به طور خلاصه میتوان گفت نویسنده در فصل اول به دنبال اثبات برتری بولت ژورنال نسبت به برنامه های مشابه دیجیتال است و در این فصل در مورد مزایای این دفتر و این نوع از برنامه ریزی صحبت میکند. در فصل دوم نویسنده به دنبال آموزش و اجرای برنامه ریزی به روش بولت ژورنال است. او در این فصل خواننده را با مفاهیمی مانند ثبت سریع و اختصاری اشنا کرده و به کاربران می آموزد تا مطالب مورد نیاز خود را سریعتر یادداشت کرده و سریع تر پیدا کنند..

فصل دوم کتاب بولت ژورنال

نویسنده در این فصل بعد از معرفی ایده خود مبنی بر ثبت سریع اتفاقات و افکار روزانه به عنوان پایه و اساس بولت ژورنال به معرفی بخش هایی که یک بولت ژورنال برای ثبت اتفاقات روزانه، ماهانه و اینده باید داشته باشد میپردازد. بخش روزانه برای ثبت سریع هر اتفاقی که می افتد، بخش ماهانه برای ثبت و یادداشت مواردی که در روزهای همین ماه باید انجام شوند و بخش اینده برای ثبت مواردی که در ماه های بعدی باید انجام شوند.

عکس زیر یک نمونه برای صفحات ماهانه و اینده میباشد که میتوانید از ان برای ساخت دفتر خود الگو بگیرید:

 

یکی دیگر از موضوعاتی که در این فصل کتاب به آن اشاره میشود نوشتن بازتاب های روزانه است. یعنی این که در طول روز هر ایده، فکر یا موضوعی که به ذهنتان خطور میکند را در قسمت صفحات روزانه همان روز یادداشت کنید.

بعد از ان یکبار در صبح و شروع روزتان به بولت ژورنال خود مراجعه کنید و با دیدن مطالب روز قبل و ماه فعلی برنامه روزانه خود را تهیه کنید و بنویسید. در اتمام روز و در شب نیز بار دیگر به دفتر خود مراجعه کنید و دلیل انجام نشدن هر کدام از برنامه هایی که برای ان روز ریخته بودید ولی انجام ندادید را بنویسید.

و کارها، فکر ها و ایده هایی که نوشته اید را تعیین تکلیف کنید. یعنی آن هایی را که میخواهید در روز های اینده انجام دهید به صفحات همان روز انتقال دهید و آن هایی که دیگر نیاز به انجام دادنشان نیست را حذف کنید.

دیپلمات نوشت: من پیشنهاد میکنم کارهاتون رو بر اساس اولویت انجام بدین. یعنی کارهایی که جنبه اورژانسی دارن رو اول انجام بدین. بعد برین سراغ قول هایی که به بقیه دادین و در نهایت برین سراغ برنامه ریزی برای اینده و بهتر زندگی کردن. (من این ایده رو توی یکی از ویدئوهای یوتیوب خانوم نازنین دانشور دیدم.)

 

بعد از این مطالب نویسنده در مورد چرایی و معنای زندیگی و اهمیت اون در انجام کارهای روزانه صحبت میکنه. نویسنده معتقده خوشبختی در پیدا کردن چرایی زندگی و دنبال کرن اون در مسیر زندگیه و معتقده پیدا کردن معنای زندگی از مسیر جست و جو کردن و کنجکاوی میگذره و در موردش میگه:

اگر زندگی منفعلانه ای داشته باشیم؛ یعنی به دنبال چیز درخشان زندگی مان نباشیم، احتمالا در تاریکی و بی توجهی به جایگاهمان در جهان باقی خواهیم ماند.

بعد از این که چرایی و معنای زندگی خودمون رو پیدا کردیم باید اهدافی که ما رو میتونه به اون چرایی برسونه رو پیدا کنیم و برای رسیدن به اون ها تلاش کنیم. واسه همین لازمه که یه بخش در بولت ژورنالمون به عنوان بخش اهداف درست کنیم و هدف هامون رو توی اون بنویسیم.

در قدم بعدی باید برای اجرایی کردن این اهداف تلاش کنیم. نویسنده برای رسیدن به این اهداف تکنیکی به اسم 12345 معرفی میکنه. به وسیله این تکنیک باید اهداف خودمون رو در 5 جدول قرار بدیم و اون ها رو دسته بندی کنیم.

اهداف دسته اول اون هایی هستند که میخوایم تا یک ساعت بعد انجامشون بدیم.
اهداف دسته دوم اون هایی هستند که میخوایم تا دو روز دیگه انجامشون بدیم.
اهداف دسته سوم اون هایی هستند که میخوایم تا سه هفته دیگه انجامشون بدیم.
اهداف دسته چهارم اون هایی هستند که میخوایم تا چهار ماه دیگه انجامشون بدیم.
و در نهایت اهداف دسته پنجم اهدافی هستند که باید تا 5 سال دیگه به اون ها رسیده باشیم.

 

 

بعد از اینکه تمام هدف هایمان را در بخش مربوطه وارد کردیم باید از هر بخش یک هدف که از بقیه برای ما مهم تر است را انتخاب کنیم که در مجموع ده هدف میشود (5 هدف شخصی و 5 هدف کاری) این اهداف را باید در جدول های متناسب خود وارد کنیم.

یعنی اهداف کوتاه مدت (اهداف ساعتی و روزانه) را در روزنگار و اهداف بلند مدت تر را در ماه نگار خود وارد کنیم و تمام تمرکز خود را در اینده بر روی همین اهداف بگذاریم و اهداف جدید دیگری را وارد این چرخه نکنیم.

حال که تمام اهداف را در بخش های متناسب خود وارد کردیم باید در قدم بعدی به سراغ کوکتر کردن هر کار برویم. چرا که کوچکتر کردن هر کار باعث میشود تا بتوانیم انگیزه خود را تا پایان هر مرحله حفظ کنیم.

همچنین این شکل از انجام کار باعث میشود تا ما بتوانیم پس از انجام هر دوره از کارها خود و کار خود را بازبینی کنیم و ببینیم که ایا این کار همان کاری بوده که دوستش داشتیم؟! ایا این کار همان طوری که در ذهن ما بوده انجام شده است؟! و از روی پاسخ به این سوالات میتوانیم نتیجه بگیریم که ایا کار را ادامه بدهیم یا نه.

در ادامه کتاب بولت ژورنال نویسنده از لزوم تغییر کردن انسان ها و اهمیت تغییر صحبت میکنه و پیشنهاد میده برای تغییر از قدم های کوچک شروع کنیم و میگه یک راه خوب  برای شروع تغییر اینه که از خودمون بپرسیم همین الان برای بهبود زندگی شخصی و یا کاری خودمون چه کارهایی میتونیم انجام بدیم و اون هارو در جایی مثل روزنگار بولت ژورنال خودمون یادداشت کنیم.

بعد از این مرحله هر چی که به ذهنمون در زمینه پیشرفت رسید رو باید بررسی کنیم و ببینیم که کدوم یکی واسه ما بهینه تر هست (از نظر گرفتن وقت و انرژی کمتر و اثر بخشی بیشتر) تا همون رو انتخاب کنیم و برای تغییر در زندگیمون از همون جا شروع کنیم.

بعد از مدتی (مثلا یک ماه) بیایم و دوباره بررسی کنیم که این تغییرات جدید چه قدر تونستن به ما کمک کنن و در صورت نیاز اون ها رو حذف، تغییر و یا ادامه بدیم.(این چرخه تا همیشه ادامه داره)

دیپلمات نوشت: پس میتونیم نتیجه گیری کنیم که ما باید برای داشتن یک زندگی بهتر هر روز از خودمون بپرسیم که فردا چه کاری میتونم انجام بدم که شرایط فعلی من رو حتی یک قدم بهتر کنه.

ما به دنبال پیروزی هستیم، هر چند کم و کوچک

توی بخش بعدی بولت ژورنال نویسنده به موضوعاتی پرداخته که تقریبا هر کسی که تا حالا چند تا کتاب رشد فردی خونده باشه شنیده. توصیه هایی مثل کار سخت روزت رو اول انجام بده، به این فکر کن که زندگی کوتاه و مرگ نزدیکه (تا بتونی بیشتر و بهتر کار کنی) و برای موفقیت های کوچکی که به دست میاری هم جشن بگیر.

دیپلمات نوشت: دو تا از چیزهایی که برای خود من جالب بود و تصمیم گرفتم تا از این به بعد برای مدتی اون ها رو تست کنم این بود که هر شب و بعد از برنامه ریزی برای فردای خودم برای هر کاری که میخوام انجام بدم یک زمان حدودی در نظر بگیرم و وقتی که کار رو انجام دادم هم ببینم که چه قدر اون کار از من زمان گرفته.

این موضوع میتونه به دو صورت به من کمک کنه. با دونستن این که هر کار چه قدر زمان میبره من میتونم برنامه ریزی بهتری داشته باشم و انتظارات از خودم رو کنترل کنم و مورد دوم هم اینه که این موضوع میتونه به من کمک کنه تا من بدونم چه کاری از من زمان بیشتری میگیره و وقتی که بخوام تیمم رو بزرگ تر کنم میدونم که باید برای چه کاری نیرو بگیرم و یا برون سپاری کنم.

مورد دوم هم این بود که کار سخت رو اول روز انجام بدم. من چند وقتیه که یه سایت زدم به نام دانبوک و سعی میکنم داخلش بهترین کتاب های هر حوزه رو معرفی میکنم و معمولا هم در این کار تنبلی میکنم و به اون هدفی که دوست دارم نمیرسم (رسیدن به نوشتن یک مقاله در هر هفته) به همین خاطر تصمیم گرفتم تا اول هر روز کاری خودم رو با نوشتن یک قسمت از معرفی کتاب برای اون سایت شروع کنم.
سعی میکنم نتیجه نهایی و غایی رو توی اینستاگرام یا توی اپدیت همین مقاله اضافه کنم:)

فصل سوم کتاب بولت ژورنال

نویسنده از این جا به بعد اومده و یک موضوع رو هدف گرفته و برای اون موضوع چند صفحه ای نوشته. قالب اصلی نوشته ها هم این طوریه که اول یک داستان رو روایت میکنه و با نتیجه گیری از اون داستان در راستای اون بخش از کتاب سعی میکنه دستورات عملی ای در اون زمینه بده.

دیپلمات نوشت: به نظرم این بخش های کتاب میتونه بهتون کمک کنه و نشون بده که چجوری میشه کتاب نوشت بدون این که واقعا حرف مهم و تازه زیادی زد.

موضوعاتی که نویسنده تا پایان فصل سوم کتاب بهشون اشاره میکنه شامل موارد زیر میشن:

  1. کنترل
  2. تشعشع
  3. پایداری
  4. سکون
  5. نقص

در ادامه به هر کدوم از این قسمت های کتاب به طور خیلی خلاصه میپردازم و سعی میکنم موضوع اصلی هر بخش رو در چند خط خلاصه کنم.

دیپلمات نوشت: به نظر خودم خوندن همین چند خط میتونه اون حرف اصلی رو برسونه و اگه میخواین توی هر قسمت بیشتر بدونین بهتره که برای هر بخش به صورت جدا گونه سرچ کنین چرا که من فکر میکنم خود نویسنده هم این مطالب رو از جاهای دیگه جمع کرده و نویسنده خودش یک منبع دست اول در این موضوعات نیست.

کنترل در کتاب بولت ژورنال:

نویسنده توی این کتاب دقیقا به همون موضوعی اشاره میکنه که ویلیام گلاسر توی کتاب تئوری انتخاب اشاره کرده (کتاب تئوری انتخاب رو قبلا توی مقاله بهترین کتاب های رشد فردی سایت دانبوک معرفی کردم).

رایدر کارول نویسنده کتاب بولت ژورنال توی این فصل از کتاب میگه این که بقیه و اطرافیان ما چیکار میکنن و به ما چی میگن دست ما نیست و ما نمیتونیم روی اون ها کنترلی داشته باشیم ولی این که ما در مقابل این رفتارها چه واکنشی نشون بدیم دست ماست.

مثلا وقتی یکی میاد و یک حرفی میزنه ما نمیتونیم  کاری کنیم اما ما میتونیم ناراحت شیم، عصبی شیم و یا این که به چیزی که گفته بخندیم.

دیپلمات نوشت: هر چند که به نظر من در قدم اول موضوع ساده و جالبی میاد اما رسیدن به این مرحله خود اگاهی و کنترل زیادی میخواد و در مرحله اجرا اون قدر ها ساده نیست، میگین نه؟! امتحانش کنین.

تشعشع در کتاب بولت ژورنال:

این فصل از کتاب در مورد تاثیر پذیری انسان ها از همدیگست و میشه گفت در مورد این جمله مشهوره که احتمالا شما هم اون رو شنیدین.

“کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم.
بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم.
بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم.
در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم.
اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!”

توی این بخش از کتاب نویسنده میگه برای این که بتونیم به بقیه کمک کنیم تا پیشرفت کنند و ادم بهتری بشن فقط کافیه خودمون پیشرفت کنیم و ادم بهتری بشیم چرا که هر ادمی از خودش تشعشعی صادر میکنه و این تشعشع میتونه روی اطرافیان اون ادم هم تاثیر بزاره.

اگه یکم روی این جمله ریز تر بشیم میتونیم این جمله رو اینطوری هم در نظر بگیریم که انسان باید توی زندگی خودش دنبال ادم هایی باشه که دارن تلاش میکنن تا ادم بهتری باشن. چرا که این تلاش کردن اون ها روی ما هم تاثیر میزاره و باعث میشه تا ما هم در راستای ادم بهتری شدن تلاش کنیم .

یه مورد دیگه ای هم که نویسنده توی این بخش از کتاب بهش اشاره میکنه که من دوسش داشتم این بود که نویسنده از خواننده های خودش میخواد همونطور که به ادمی که توی کارش شکست خورده و حال خوبی نداره مشورت میدن به خودشون مشورت بدن.

منظور نویسنده اینه همون قدر که با بقیه افراد موقع نا امیدیشون مهربونیم و سعی میکنیم بهشون انگیزه بدیم توی ناراحتی های خودمون هم همینطوری باشیم و با خودمون خیلی سخت گیرانه برخورد نکنیم.

پایداری در کتاب بولت ژورنال

شاید با دیدن تیتر این قسمت موضوع استمرار در کار و این جور چیزها بیاد توی ذهنتون که خب درست هم هست:)

اما این بخش کتاب دو راه کار عملی برای استمرار و پایداری در انجام کار هم به ما آموزش میده که از نظر من جالب بود. مورد اول این که موقع انجام دادن کار و وقتی که سختی بهمون فشار میاره و میخوایم جا خالی بدیم و کار رو رها کنیم به بعد از انجام پروژه فکر کنیم و اون حسی خوبی که بعد از انجام این پروژه بهمون دست میده رو توی ذهنمون مجسم کنیم.

مورد دومی که برای استمرار در کار پیشنهاد میشه اینه که بیایم و یه سری سوال با عنوان چرا از خودمون بپرسیم. این طوری هدف و انگیزه ای که از شروع کار داشتیم بهمون یاد آوری میشه و همین انگیزه ای میشه برای انجام ادامه کار.

مثلا میتونیم از خودمون بپرسیم چرا دارم بعد از 8 ساعت کار توی خونه هم دو ساعت کار میکنم؟!
واسه این که از کار کردن برای بقیه خسته شدم و دوست دارم برای خودم کار کنم و لازمش اینه که تا رسیدن به درامد از کسب و کار خودم اون کار رو هم ادامه بدم.
چرا از کار کردن برای بقیه خسته شدم؟!
چون احساس میکنم قدرم رو نمیدونن، دارم وقتم رو هدر میدم و اون طوری که دوست دارم ادم مفیدی نیستم و به ایده هام نمیرسم.
چرا همچین حسی دارم؟!
و میشه این چرا ها رو تا جایی که لازمه ادامه بدیم و با اوردن اون ها روی کاغذ و گرفتن انرژی لازم یه بار دیگه بریم سراغ انجام کاری که تا همین چند دقیقه پیش براش انگیزه نداشتیم.

در مورد استمرار و این جور چیزها هر وقت حرف میزنم و یا جایی در موردش میخونم و میبینم یاد این ویدئو میوفتم. گفتم شما هم ببینینش و یکمی بخندین:)

ویدئو پد تاک رو بزارم

سکون در کتاب بولت ژورنال

حتما برای شما هم پیش اومده که میخواین یه کاری در راستای پروژه خودتون اجام بدین اما نمیدونین باید چیکار کنین و یا از کجا شروع کنین و همین موضوع باعث سکون و کاری کرد شما میشه. توی این شرایط نویسنده دو تا پیشنهاد میکنه:

  1. واسه یه مدتی اون پروژه رو رها کنین و بهش به طور مستقیم فکر نکنین و کار دیگه ای انجام بدین. کاری که اولا کوچیک باشه و خودش به یه پروژه تبدیل نشه. (حداکثر میتونین دو هفته از پروژه اصلی خودتون دور باشین)
  2. سعی کنین به پروژتون به چشم یک فرد دیگه نگاه کنین. مثلا فکر کنید که دوستتون اومده پیش شما و در مورد این موضوع از شما مشورت میخواد. شروع کنید به مشورت دادن و مشاوره های خودتون رو کاغذ بنویسین.

دیپلمات نوشت: من خودم معمولا وقتی نمیدونم چه کاری باید انجام بدم میشینم و به دفترم نگاه میکنم و میبینم ساده ترین کاری که میتونم انجام بدم چیه؟! ا همون شروع میکنم و توی مسیر مدام فکر ها و ایده هایی که میاد توی ذهنم رو توی روزنگارهای خودم مینویسم. این طوری هیچ وقت توی تله نمیدونم چیکار کنم نمیوفتم:)

نقص در بولت ژورنال

من توی زندگیم ادم هایی رو دیدم که همیشه دنبال این بودن که یه چیز خفن و ویژه بسازن ولی موضوعی که اتفاق افتاده اینه که تا الان ندیدم چیزی رو خلق کرده باشن. این دسته از ادم ها توی این مرحله هم نمیمونن و هر کاری که به تازگی کسی شروع کرده باشه رو هم مسخره میکنن و ازش صدتایی ایراد میگیرن.

حالا چاره کار چیه؟! نویسنده میگه که به جای کمال گرایی و دنبال هدف (نتیجه) بودن باید دنبال لذت بردن از مسیر باشیم.

تا این جای کار فصل سوم کتاب تموم میشه و میشه گفت نویسنده چیزهایی که میخواد بگه رو تموم کرده. اما این کتاب یک فصل دیگه هم به عنوان هنر داره که توی ادامه متن بهش میپردازیم.

فصل چهارم کتاب بولت ژورنال

رایدر کارول توی فصل چهارم این کتاب میگه اگه کتاب رو تا این جا خوندین و با موضوعاتی مثل روزنگار، ماه نگار، مهاجرت و این جور چیزا اشنا شدین فقط کافیه به اون ها عمل کنین و دنبال چیزهای بیشتری نباشین.

اما اگه میخواین بیشتر از بولت ژورنال توی زندگیتون استفاده کنین و چیزهای بیشتری رو توش ثبت کنین میتونین برای هر هدفتون (مثلا مسافرت رفتن) یک بخش جدا درست کنین و چیزهایی که نیاز دارین رو توش انجام بدین.

توی کل فصل چهارم نویسنده یک مسافرت فرضی رو در نظر گرفته و داره سعی میکنه تا از این طریق برنامه ریزی بر اساس بولت ژورنال رو به ما یاد بده. (به نظر من و حداقل برای من این فصل از کتاب نه تنها کاربردی نبود بلکه خیلی هم حوصله سر بر بود)

دیپلمات نوشت: یکی از چیزهایی که نویسنده توی این فصل بهش خیلی اشاره میکنه برنامه ریزی زمانی و در نظر گرفتن زمان شروع و پایان هر کاریه. من این کار رو شروع کردم و به صورت خیلی اعجاب انگیزی حجم کارهایی که توی برگه های روزنگارم مینوشتم کم تر شد و اون هایی که نوشته میشد اغلب تیک میخوردن.

اشتباه من این بود که بدون توجه به زمانی که کارها از من میگرن یه عالمه کار وارد روزنگار میکردم و خب معلوم بود که اخر شب با حجم زیادی از کارهای انجام نشده رو به رو میشدم و باعث میشد روز به روز انگیزه و اعتماد به نفسم کمتر بشه.

ردیاب ها یا همان هبیت ترکرها:

استفاده کردن از هبیت ترکر ها به ما نشون میده که چه کارهایی برای ما قابل انجامه و چه کارهایی برای ما نتیجه مثبت به همراه داره. در کنار این دو مزیت میتونه به ما کمک کنه تا بفهمیم چرا تونستیم اون کار رو در طول ماه انجام و یا این که چرا نتونستیم ؟!

توی عکس زیر که از صفحه 289 کتاب گرفتم میتونین یکی از شکل های هبیت ترکر رو ببینین. ضمنا اگه توی اینستا هشتک مربوط به هبیت ترکر رو سرچ کنین میتونین یه عالمه از عادت های ماهیانه پیدا کنین و از اون ها ایده بگیرین.

عکس از صفحه ی 289

 

دیپلمات نوشت: اگه بخوام توی این کتاب به سه تا از چیزهای خوب و جالبی که نویسنده معرفی کرده اشاره کنم حتما و حتما یکیش همین هبیت ترکر و یا ردیاب های روزانست. هبیت ترکر ها معمولا استفاده میشن تا به شما نشون بدن چند روز یک کار رو انجام دادین بدون این که وسطش فاصله ای بیوفته و همین موضوع باعث بشه که شما توی روزهایی که انرژی کافی هم ندارین تلاش خودتون رو بکنین تا زنجیره قطع نشه.

اما به نظر من هبیت ترکرها مزیت های دیگه ای هم دارند. ما با دنبال کردن اون ها میتونیم بفهمیم که چرا یک کاری رو انجام نمیدیم؟! یا این که یک بار برای همیشه بهمون ثابت بشه که فلان کار رو نمیتونیم انجام بدیم (حداقل این طوری نمیتونیم) و به جای فشار اوردن روی خودمون بریم و ببینیم که چه چیزهایی مانع از انام کار شده و با اصلاح اون ها انجام کار رو برای خودمون راحت تر کنیم.

مثلا اگه میخوایم کتاب بخونیم و نمیتونیم کافیه بریم و اون روزهایی که نتونستیم کتاب بخونیم رو پیدا کنیم و ببینیم علتش چی بوده و از روی اون روزها یک الگووی ثابت پیدا کنیم. مثلا ممکنه کتاب خوندن خودمون رو به شب میندازیم و شب ها هم از شدت خستگی کتاب نمیخونیم یا بالعکس.

وقتی از روی هبیت ترکرمون (+ روزنگارمون) این الگوها رو پیا کردیم راحت تر میتونیم اون ها رو اصلاح کنیم.

 

 

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
Mehdiabbaszadeh

من مهدی عباس زاده (Mehdi AbbasZadeh) ام علاقه مند به کتاب ها، انیمیشن ها و موسیقی. اینجا از کتاب هایی که میخونم، فیلم هایی که میبینم و از موزیک هایی که گوش میدم صحبت میکنم. راستی! من اینجا از مشکلاتی که تو راه یادگرفتن سئو بهشون بر میخورم هم مینویسم. امیدوارم که حس و حال این سایت رو دوست داشته باشی.

View Comments

    • سام مهرداد عزیز، مقاله نقد وبررسی و معرفی کتاب بولت ژورنال به تازگی تموم شده و میتونی این مقاله رو به همراه آپدیتی که براش نوشتم دوباره مطالعه کنی.
      ممنون میشم که باز هم نظر خودت رو در مورد این کتاب و سایر نوشته های من بنویسی.

Recent Posts

کتاب ذهن حواس جمع 📚 نقد و بررسی

چند وقت پیش که داشتم برای نوشتن مقاله بهترین کتاب ها برای تمرکز واسه سایت…

6 ماه ago

رقابت با سایت های فروشگاهی بزرگ مثل دیجی کالا ✅

امروز میخوام در مورد مسئله ای صحبت کنم که احتمالا هر سئو کاری بهش برخورده…

11 ماه ago

ایندکس کردن ویدئو ها در وردپرس ✅

سلام، امروز میخوام در مورد ایندکس نشدن ویدئوها باهاتون صحبت کنم و راهی که برای…

11 ماه ago

حل ارور Missing field thumbnailUrl در سرچ کنسول ✅

این دومین مقاله من در مورد حل خطاهای سرچ کنسوله و من توی این مقاله…

11 ماه ago

انیمیشن سوپر ماریو | نقد و بررسی + لینک دانلود

احتمالا شما هم مثل من بعد از این که فهمیدین قراره یکی از نوستالژیک ترین…

11 ماه ago

انیمه I want to eat your pancreas | نقد و بررسی + لینک دانلود

من می خواهم پانکراس شما را بخورم سومین فیلمیه که من بعد از دیدن فیلم…

1 سال ago