آن چه در این مقاله خواهید خواند:
من مهدی عباس زاده هستم واین معرفی کتاب کی نوشته دنیل اچ پینکه!
این پست اولین نوشته من توی این سایته. شاید بی ربط باشه اما میخوام بگم که چرا شروع کردم به نوشتن توی این سایت ؟! نمیدونم شما میدونین که کار من سئو کردن سایت هاست یا نه.(اگه نمیدونین یعنی من کم کاری کردم)
و از سمت دیگه من همیشه نوشتن رو دوست داشتم، خیلی وقت پیش ها توی سانامه واسه دل خودم مینوشتم اما خب یک بدی داشت اول اینکه کاغذی بود و خب کاغذ ها تموم میشد دوم این که معموال این نوشته ها دست اطرافیان و خونواده میوفتاد و منجر به مسخره شدن!
بعد از اون ها فیس بوک اومد، من یادمه ماه رمضون ها زندگیم رو با فیس بوک، قلعه و سریال ها میگذروندم. توی فیس بوک با آی دی ها و شخصیت های مختلف مینوشتم و همین موضوع شاید باعث شده بتونم آدم ها با تفکرات مختلف رو درک کنم و بفهممشون چون خودم یه مدتی اون تفکر رو زندگی کردم.
بعدا که تلگرام و کانال های تلگرام اومد من عاشق تلگرام شدم و شروع کردم به نوشتن توی تلگرام، تلگرام با تمام خوبی هایی که داشت یه بدی هم داشت و اون این بود که احتمالا این که یه غریبه از یه جایی پیدات کنه، بخونه و باهات هم دردی و هم فکری کنه خیلی پایینه. (فیس بوک توی این مورد بی نظیر بود).
اما یه روز به خودم گفتم پسر، تو که صبح تا شب کارت اینه که توی سایت های مردم سرک بکشی خب این بار توی سایت خودت سرک بکش. تو که اغب داری با خودت در مورد موضوع های مختلف حرف میزنی خب بیا و یه جا بنویس که بقیه هم بتونن روی خود خوری ها و اور تینک هات (پشماتون ریخت؟! فکر نمیکردین من این قدر خارجی باشم؟!) نظر بدن.
از همه مهم تر شاید توی آینده دور همین قدم های کوچیک کوچیکت منجر به قدم های بزرگ بشه. (یه بار که با بچه خواهرم داشتیم اسم های مختلف رو سرچ میزدیم اون اسم من رو سرچ زد و پشماش ریخت از این که اسم و عکس من توی گوگل همون اول اومد.) پس این شد که روی اوردم به داشتن سایت و نوشتن توی سایت. اما این تازه اول راه بود!
تا اومدم توی سایت شروع کنم به نوشتن به خودم گفتم خب!؟ میخوای چی بنویسی !؟ شروع کردم به روزانه نویسی! مینشستم پشت کیبورد و تا 1000 کلمه تایپ نمیکردم به هیچ وجه پا نمیشدم از پای نوشتن. اما بعد از مدتی دیدم جالب نیست و بیخیالش شدم.
با خودم گفتم توی روز چه کار هایی انجام میدی ؟! در مورد همون ها بنویس ! وقتی که برنامه روزاانم نگاه کردم دیدم زندگی من در طول روز تقریبا تشکیل شده از کتاب ها، یادگیری سئو، انجام سئو، اتوبوس ها و سریال و موسیقی.
این شد که تصمیم گرفتم اینجا از کتاب هایی که میخونم، فیلم هایی که میبینم و از موزیک هایی که گوش میدم صحبت میکنم.
پس این شما و این اولین نوشته نسبتا طولانی من در مورد کتاب کی نوشته دنیل اچ پینک!!!
کتاب کی (when) | خلاصه نوشته دنیل اچ پینک به همراه نقد و بررسی
یکی از مهمترین مولفه های زندگی همه ما زمانه. تمام برنامه ریزی های زندگی شخصی و کاری ما با زمان است که معنی پیدا میکند. شاید دلیل اون وابستگی سفر زیستی ما به زمان باشه. هر چه قدر که زمان بیشتری از حضور ما میگذره سنگینی این مفهوم رو بیشتر احساس میکنیم.
شاید تا به الان نتونسته باشیم چرخه های واقعی زمان را به خوبی شناخته باشیم و زمان همچنان برای ما یک مفهوم عجیب و ناشناخته باشه. تا اخر این مقاله با ما باشید تا با کمک گرفت از کتاب کِی بیشتر با این مفهوم آشنا بشیم و مفهومش رو بیشتر و درست تر بشناسیم.
کتاب کی نوشته دنیل اچ پینک هست که نویسنده در این کتاب سعی کرده مارو با مفهوم زمان و تاثیراتی که بر روی رفتار و احساسات ما میزاره آشناکنه.
زمان سنجی به مرز کشور ها و اختلاف زمانی بین اون ها ربطی نداره و بیشتر به پیچیدگی DNA و جزئیات مغزمون و ریتم سیاره ای که روی اون داریم زندگی میکنیم ربط داره. هر روز، یکالگوی پنهان در درون خودش داره و هیچ وقت این الگو ثابت نمیمونه. ما همیشه در زمان هایی مثل زمان شروع، زمان میانی و زمان نزدیک به اخر قرار داریم و این زمان ها بر روی کاما تاثیر میزارن.
زندگی ما مجموعه ای از تصمیمات پی در پی در مورد کِی هستند. مثلا کی یک کسب و کار جدید راه بندازیم، کی مسافرت بریم، کی یک برنامه جدید رو به برنامه های خودمون اضافه کنیم و یا حتی کی بخوابیم و کی بیدار بشیم. اما درنهایت ما تصمیمات خود رابراساس شهود خودمون میگیریم.
تو کتاب کی با استفاده از مجموعه ای از آزمایش های زیست شناسی نشون میده که چطور با استفاده و درک این الگو های پنهان میتونیم جدول زمان بندی ایده عال خودمون رو پیدا کنیم و بسازیم.
داستان کتاب کی از بررسی روز یعنی زمانی که بیشترین انرژی رو داریم شروع میشه و با معرفی ساعت زیستی بدن و براساس اون به معرفی سه گروه از افرادی که اون هارو با عنوان جغد ها، چکاوک ها و ساییر پرنده ها میپردازه و به اهمیت زمان بندی بر اساس ساعت زیستی و رفتار ما میپردازه.
کتاب کی بررسی میکنه که چجوری بهره وری یک چکاوک با بهره وری یه جغد رد طول صبح فرق داره و این تفاوت ها چه نکاتی میتونه در پی داشته باشه. در ادامه از اهمیت استراحت در طول روز و خواب نیمروزی و همینطور استراحت های کوتاه بین کاس ها و کار ها میگه. نشون میده با استراحت های کوتاه میشه بهره وری رو تا مقدار خیلی زیادی تغییر داد.
در ادامه وارد سه مرحله اصلی هر اتفاقی یعتی شروع، نقطه میانی و نقطه پایانی میشه و توضیح میده این شروع ها، میانه ها و پایان ها چجوری میتونن این نتیجه هارو عوض کنن و ورق رو برگردونن.
نویسنده کتاب در انتهای هر بخش، بخشی با عنوان کتابچه زمان درست کرده که اطلاعات کاربردی برتای حل چالش های زندگی در اختیارمون قرار میده.
کتاب کی واقعیت هایی در مورد زمان در اختیارمون میزاره که دید مارو نسبت به خیلی چیز ها عوض میکنه. شاید در گذشته نخوابیدن و زیاد کار کردن و استراحت نکردن و مداوم کار کردن نشونه اراده قوی برای رسیدن به موفقیت بوده ولی این کتاب با آزمایش های زیادی که انجام داده نشون میده که خواب نیمروزی و استراحت کردن در طول روز چجوری باعث افزایش راندمان کاریمون میشه.
کتاب کی رو نشر نوین ترجمه کرده و اسم مترجم هم تیم ترجه نشر نوین درج شده. کتاب کی خیلی سبک و روون نوشته شده و کمک میکنه که دید تازه ای رو نسبت به زمان داشته باشید. اگه تو اجرای برنامه ریزی هاتون دچار ضعف هستین و نمیتونین اون هارو درست انجام بدین و دچار کم انگیزگی و بی حوصله گی میشین و انرژی تون در طول روز میوفته شابید این کتاب بتونه جواب خیلی از سوال هاتون رو بده و کمکتون کنه.
نویسنده کتاب کی (when) آقای دنیل اچ پینک در این کتاب سعی کرده اهمیت زمان را به مخاطبان این کتاب نشان دهد. به مخاطبان اهمیت زمان شروع و پایان کارها را نشان دهد و به مخاطبان برای چگونگی شروع کارها مطالب کاربردی بیاموزد.
به خوانندگان برای انتخاب یکزمان مناسب برای شروع کار کمک کند و در انتهای هر فصل با یک کتابچه ترفندهای زمان خلاصه و نتیجههای کاربردی از هر فصل را به ما نشان دهد.
کتاب کِی 216 صفحه دارد که توسط تیم ترجمه نشر نوین ترجمه و توسط انتشارات نشر نوین چاپ و منتشر شده است. این کتاب هم اکنون به چاپ ششم خود رسیده و جزو پرفروشترین کتابهای آمازون و نیویورکتایمز نیز بوده است.
برای مطالعه سایر نقد و بررسی های من به دسته بندی نقد و بررسی کتاب ها مراجعه نمایید.
مقدمه کتاب کی (when)
دنیل اچ پینک در مقدمه کتاب کِی بیان میکند که کتاب او یک کتاب علمی و بر اساس تحقیقات علمی است اما از متن کتاب اینگونه برداشت نمیشود و میتوان مثالهای نغز زیادی برای گفته این نویسنده پیدا کرد که در ادامه این مقاله به آنها خواهیم پرداخت.
میتوان گفت کتاب کی در زمینه علمی بودن بسیار شبیه کتاب کار عمیق نوشته کال نیوپورت است چرا که کتاب کار عمیق نیز علیرغم گفته کال نیوپورت، بیشتر به مثالها و موارد استثنایی اشاره کرده بود و نمیشد آنها را در دسته محتوای علمی قرار داد.
فصل اول کتاب کی (when)
بخش اول کتاب کِی (when)
نویسنده در ادامه کتاب کی به این نکته میپردازد که تمامی موجودات روی کره زمین یک ساعت زمینی (آفتاب بهعلاوه روشن و تاریک شدن هوا) دارند و مطابق آن رفتار میکنند. در مورد خواب و مسائل مربوط به چرخه درونی انسانها و سایر موجودات میتوان به کتاب چرا میخوابیم اشاره کرد.
کتاب کِی نیز همانند کتاب چرا میخوابیم به این نکته اشاره میکند که انسانها در طول صبح احساسات مثبتشان اوج میگیرد و انرژی بیشتری دارند و هر چه به ظهر نزدیک میشویم این انرژی و حالت سرخوشی کمتر شده و باز در هنگام عصر و غروب دوباره مقداری زیاد میشود. به عبارتی میتوان گفت از ساعت 11 تا 1 ظهر و 7 تا 9 شب اوج سرخوشی انسان است.
همانطور که میبینید نمودارهای زیر این موضوع را بهخوبی نشان میدهد (صفحات 28 و 29 کتاب کی).
اما باید به این نکته نیز توجه کنیم هرچند که ساعت بیداری و اوج هوشیاری و سرخوشی ما در هنگام صبح بیشتر از سایر اوقات است اما این نکته به این معنی نیست که ما تمامکارهایمان را در صبح انجام بدهیم بلکه باید با یک برنامهریزی مناسب وارد عمل شویم.
برای مثال نویسنده پیشنهاد میکند که کارهای تحلیلی مثل کلاس ریاضی را در هنگام صبح و کارهایی که بیشتر جنبه هنری، بصیرتی و شناختی دارند را در عصر انجام دهیم و کارهای کماهمیت و ساده که نیاز به انرژی زیادی ندارند را در شب انجام داد. کارهایی مثل تلفن زدن به دیگران و یا کارهای کماهمیت ذهنی مثل چک کردن شبکههای اجتماعی و یا نظافت خانه.
نویسنده برای درک بهتر این مطلب یک مثال میزند:
ارنستو یک دلال سکههای قدیمی است. یک روز، فردی یک سکه برنزی زیبا را برای او میآورد. این سکه در یک طرف تصویر یک پادشاه را دارد و در سمت دیگر تاریخ 544 قبل از میلاد حک شده است. ارنستو این سکه را بررسی میکند اما بهجای خرید سکه، به پلیس زنگ میزند. چرا؟!
پاسخ این پرسش شاید باعث شود شما سرخود را به دیوار بکوبید. تاریخ پشت سکه 544 سال پیش از میلاد مسیح بوده و مسلماً این تاریخ نمیتوانسته در آن زمان مورداستفاده قرار گیرد چرا که در آن زمان هنوز مسیح به دنیا نیامده بوده است و هیچکس نمیدانسته که مسیج قرار است بعدها به دنیا بیاید پس این سکه تقلبی است.
این دقیقاً همان چیزی است که دانشمندان و نویسنده کتاب کِی آن را مسئله بصیرت مینامند و پیشنهاد میدهند کارهای اینچنینی در زمان عصر انجام شود.
چکاوکها، جغدها و سایر پرندهها
نویسنده کتاب کی در ادامه به ارگانیسمهای مختلف انسانها پرداخته و آنها را در سه دسته مختلف دستهبندی میکند. ما برای اینکه بدانیم طبق دستهبندی آقای دنیل اچ پینک در کتاب کِی جزو کدام دسته از موجودات بالا هستیم باید به سه سؤال جواب بدهیم.
1. چه زمانی به خواب میروید.
2. چه زمانی بیدار میشوید.
3. نقطه میانی به خواب رفتن و بیدارشدن شما چه ساعتی است.
دستهبندی | چکاوک | جغد | سایر پرندهها |
میانگین ساعت به خواب رفتن و بیدارشدن | تا ساعت 3
|
بیشتر از 5 | بین ساعت 3 تا 5 |
موارد تأثیرگذار بر روی چکاوک یا جغد شدن
- ژنتیک:
میتوان گفت اگر فرد در زمستان به دنیا آمده باشد احتمال اینکه چکاوک شود بیشتر و اگر در بهار و تابستان به دنیا آمده باشد احتمال اینکه جغد شود بیشتر است. - سن:
افراد در سنین جوانی معمولاً جغد هستند و هر چه سنها بیشتر شود و گام به میانسالی بگذارند رو به چکاوک شدن میروند.
- جنسیت:
به طور تقریبی میتوان گفت بیشتر زنان چکاوک هستند و همینطور بیشتر مردان دارای خصوصیت جغد هستند.
کتابچه ترفند زمان کتاب کی (when) بخش مقدمه
برای اینکه بفهمیم جزو کدام دسته از پرندهها هستیم میتوانیم از راههای زیر استفاده کنیم.
طبق این جداول شما باید هر ساعت در جدول یادداشت کنید که در حال انجام چه کاری هستید و در آن زمان به هوشیاری و شرایط جسمی خود از بین اعداد یک تا ده چه نمرهای به خود میدهید. این کار را برای یک هفته انجام دهید و نتیجه خود را یادداشت و جدولبندی کنید و بعد مشخص کنید که در کدام دسته قرار میگیرید. البته باید به این نکته مهم توجه داشته باشید که ممکن است شما از الگوی کلی مقداری انحراف داشته باشید.
شما میتوانید این جداول را از این جا دانلود کنید.
فصل اول – بخش دوم کتاب کِی
وقفهها:
1.وقفههای هوشیاری:
دنیل اچ پینک در کتاب کی بیان میکند در هنگام عصر احتمال خطا به دلیل آماده نبودن، هوشیار نبودن مغز و آمادگی ذهنی کمتر نسبت به صبح بیشترمی شود.
برای رفع این مشکل نویسنده کتاب کِی پیشنهاد میدهد وقفههایی در روند زندگی روزمره ایجاد شود. در این وقفهها میتوان کاری کرد که هر فرد تمرکز بیشتری بر روی کار بگذارد.
این کار را از دو طریق میتوان انجام داد:
1. یادآوری اهداف : مثلاً میتوان از هر فرد خواست که شرح وظایف خود را تکرار کند
2. ایجاد مراحلی که هر فرد قبل از انجام هر کاری ناخودآگاه به سراغ چک کردن دوباره و آنالیز برود:
و اشتباهات ناشی از فراموشکردن انجام کار به صفر برسد. برای این کار میتوان از چکلیستها استفاده کرد. بهاینترتیب که کارها را از بالابهپایین بنویسیم و بعد از انجام هرکدام تیک آن را بزنیم.
شکل صفحه ۶۰
2.استراحت یا تجدید قوا:
با استراحت کردن بین کارها نیز میتوان جلوی این کاهش هوشیاری و تا حدودی صدمات ناشی از آن جلوگیری کرد. البته باید توجه کرد که هر استراحتی نمیتواند به ما در این زمینه کمک کند. مثلاً ما نمیتوانیم تایم استراحت خود را در فضای مجازی بگذرانیم و انتظار داشته باشیم که این استراحت برای ما سودمند باشد.
یک استراحت خوب که منجر به فایده و سودمندی برای ما شود باید پنج ویژگی زیر را داشته باشد:
1.استراحت کم بهتر از هرگز استراحت نکردن است.
طبق تحقیقات دانشمندان علوم اجتماعی و کارشناسان حوزه کسبوکار بهترین زمان استراحت ۱۷ دقیقه بعد از ۵۲ دقیقه کارکردن است.
۲. ایستادن بهتر از نشستن است.
به همین نحو میتوان گفت قدمزدن بهتر از ایستادن و انجام حرکات کششی و نرمشی بهتر از حرکت کردن است.
3.اجتماع بهتر از تنهایی است.
یعنی شما اگر در تایم استراحت خود بتوانید با دوستان و همکاران خود صحبت کنید و در جمع قرار بگیرید بهتر از آن است تا در تنهایی به استراحت بپردازید. البته باید به این نکته توجه داشته بباشید که در طی زمان استراحت نباید از مسائل کاری صحبت به میان آورد.
۴. بیرون و در فضای آزاد بهتر از فضای داخل.
سعی کنید در زمان استراحت بین کارهای خود از محل کار خود خارج شوید و به محوطه آن جا بروید و زمان استراحت خود را در میان گیاهان و فضای باز سپری کنید.
5. رهایی کامل بهتر از نیمه درگیر بودن است.
یعنی در هنگام استراحت بههیچعنوان به کار و مسائل مربوط به آن فکر نکنیم و ذهن خود را آزاد بگذاریم.
پس میتوان گفت از نظر آقای دنیل اچ پینک بهترین نوع استراحت کردن، استراحتی است که ما با دوستان و همکارانمان در فضای آزاد و در میان گلها و گیاهان قدم بزنیم و در مورد موضوعاتی به جز کار همانند آخرین فیلم یا آخرین کتابی که خواندهایم صحبت کنیم.
۳. مهمترین وعده غذایی:
اغلب شنیدهاید که مهمترین وعده غذایی صبحانه است. اما با تحقیقاتی که جناب آقای دنیل اچ پینک در کتاب کِی انجام داده است میتوان به این نتیجه رسید که مهمترین وعده غذایی هر انسانی میتواند وعده ناهار باشد.
اما این وعده غذایی مهم باید دارای ویژگیهای باشد تا بتواند به بهترین شکل ممکن اثر خوب خود را در به جا بگذارد. محققان میگویند یک ناهار خوب میتواند یک فرصت مهم برای بازیابی انرژی و بهبود سلامت کاری باشد.
اما آیا تمامی ناهارها میتواند این خصوصیت را داشته باشد؟! باید بگوییم خیر. تمامی ناهارها خوب نیستند.
برای اثرگذاری باید دو ویژگی داشته باشند:
1. استقلال:
باید در هنگام ناهار این حق و استقلال را داشته باشید که چه کاری انجام دهید، ناهار خود را چگونه، چه زمانی و با چه کسی بخورید
۲. جدایی: هر چه زمان ناهار طولانیتر و دورتر از دفتر باشد میتواند بیشتر علاجی برای رفع افت بعدازظهر باشد.
4.خوابیدن در محل کار:
دنیل اچ پینک در این کتاب اشاره میکند که خوابیدن در هنگام ظهر میتواند به هوش و حواس صدمه بزند و حتی باعث شود که ما در طول عصر و شب یک نوع سردرد و گیجی داشته باشیم اما این نویسنده ترکیبی را ارائه میدهد که بهوسیله آن میتوان هم دچار این گیجی و سردرد نشد و هم میتوان انرژی ازدسترفته صبح را تا حدی جبران کرد. علاوهبرآن میتوان از فواید خواب عصرگاهی مانند افزایش ایمنی بدن نیز بهره برد.
نمودار صفحه ۷۶
پیشنهاد نویسنده بهجای خواب عصرگاهی این است که ما چرت زنیم. چرت زدن به مدت نیم ساعت باعث میشود ما هم کارایی و هم بهرهوری بیشتری داشته باشیم.
میتوان به این چرت یک لیوان قهوه هم اضافه کرد. از آن جایی که هر قهوه نیم ساعت طول میکشد تا در بدن انسان اثر خود را بگذارد میتوان آن را قبل از خواب نوشید و بعد از چرت زدن علاوه بر انرژی بهدستآمده از خواب از انرژی حاصل از قهوه نیز استفاده کرد.
دنیل اچ پینک در کتاب کِی نام این ترکیب را خواب چینو گذاشته است.
کتابچه ترفندهای زمان:
فهرستی از زمانهای استراحت فراهم کنید. همانطور که در طول روز برای انجامدادن کارهایتان برنامهریزی میکنید باید برای استراحت خود نیز برنامهریزی کنید و به آن عمل نمایید.
۲. چگونه یک چرت ایدئال بزنیم؟!
برای یک چرت ایدئال باید طبق مراحل زیر پیش رفت:
1.پیداکردن زمان افت خود با ثبت اعمال روزانه و جدول صفحه ۵۰
۲. پیداکردن محیط آرامشبخش. خاموشکردن اینترنت گوشی و دور شدن از صداها و نورهای اذیتکننده.
3.خوردن یک فنجان قهوه
4.کوک کردن گوشی روی ۳۰ دقیقه. چرا که خواب بیش از سی دقیقه و کمتر از پنج دقیقه بهره و کارایی لازم را ندارد
۵. تکرار دائم این چرخه
۳. استراحت کردن برای تجدید قوا:
۱. استفاده از قانون 20-20-20:
طبق این قانون بعد از هر بیست دقیقه، بیست ثانیه به چیزی به فاصله بیست متری از خود نگاه کنید.
2.آب بنوشید: وقتی که شما آب مینوشید بطری شما از آب خالی میشود و شما برای پرکردن آن باید از جای خود بلند شده و قدم بزنید این قدمزدن خود یک استراحت کوتاه برای شما و ذهن شماست که بسیار مفید است و شما با یک هدف سه تیر زده یاد. هم آب بدن خود را تأمین کردهاید هم قدم زده و استراحت کردهاید.
۳. یوگا در دفتر کار: سعی کنید قانون ریز عادتها استفاده کنید. به این صورت که بعد از انجامدادن هر کاری با خود قرار بزارید که یک حرکت یوگا انجام دهید. مثلاً بعد از نوشتن هر صفحه یک حرکت یوگا انجام دهید و یا بعد از خواندن هر پاراگراف. برای این کار فقط کافی است عبارت یوگا در محل کار را گوگل کنید.
۴. تلفن بزنید: با کسی که مدتی با او در ارتباط نبودهاید و از او خبری نداریم تماس بگیرید. با این کار علاوه بر اینکه شبکه آدمهایی را که میشناسید از دست نمیدهید استراحت نیز میکنید.
فقط باید به این نکته توجه داشته باشید که این تلفنزدنها نباید از ۵ دقیقه بیشتر شود و به کار شما آسیب برساند.
5.مدیتیشن کنید: این کار را نیز میتوانید همانند انجامدادن یوگا به ذهن بسپارید و در محل کار از آن استفاده کنید. برای این کار میتوانید عبارت مدیتیشنهای سهدقیقهای را در گوگل سرچ کنید و از آنها در محل کار خود استفاده کنید.
6 تنفس خود را کنترل کنید: شما میتوانید با کنترل نفس خود استراحت کنید و به اندامهای داخلی خود اکسیژنرسانی کنید. بهاینترتیب که ابتدا نفس عمیق بکشید، شکم خود را کش بدهید و نفس کشیدن را متوقف کنید سپس نفس خود را در مدت ۵ ثانیه خالی کنید
۷. گوشدادن به پادکست، آهنگها و یا لطیفهها
شما چه استراحتهای دیگری را پیشنهاد میکنید؟!
بخش دوم – فصل سوم
شروع ها:
شروع ها بسیار مهم و حیاتی هستند. شروع ها بر ادامه دادن یک کار و یا انجام دادن یک کار تاپایان تاثیر میگذارند. مثلا خیلی فرق میکند که ما چه روزی را برای شروع درس خواندن انتخاب کنیم. یا از چه روزی شروع به ورزش کردن و باشگاه رفتن کنیم.
مثلا روز اول هفته و یا روز اول ماه و یا حتی روز هایی مانند روز تولد و یا روز سال نو زمان های مناسبی برای یک شروع مفید هستند.
اما این به معنی نیست که ما برای یک شروع صبر کنیم تا یکی از ان ها فرا برسد تا ما بتوانیم شروع خوبی داشته باشیم بلکه ما میتوانیم این روز ها را برای خود بسازیم.
یک شروع خوب و مناسب باید سه ویژگی داشته باشد :
1.درست شروع کردن:
بسیار اهمیت دارد که یک موضوع را کِی شروع کنیم. برای مثال در یک درسه در آمریکا ساعت شروع کلاس را از ساعت هفت به ساعت 8.5 تغییر دادن. مشاهده شد که دانش آموزان این مدرسه مشارکت بیشتر، تاخیر کمتر و نمرات بهتری را در طول آن ترم کسب کردند.
حال شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چرا به این نکته توجه نمیشود و این مشاهدات مورد استفاده قرار نمیگیرد. پاسخ این مسئله این است که ما به اندازه ای که برای چه چیزی(مثلا وجود ویروس برای بیمار کردن دانش آموزان و کاهش بهره وری آن ها از کلاس ) اهمیت قائل میشویم برای چه زمانی اهمیتی قائل نمیشویم و به کِی اهمیت نمیدهیم.
2.دوباره شروع کردن:
برای شروع کردن معمولا بهتر است از روز های خاصی استفاده کنیم. حتی میتوانید این روز ها را برای خود بسازید و منتظر رسیدن یک روز خاص نمانید. این روز های خاص میتواند روز هایی باشد که برای تمام مردم یکسان است مانند روز سال نو و یا فقط برای ما خاص باشد مثل روز تولد.
این نوع از انتخاب برای ما دو مزیت دارد :
1.باز کردن حساب ذهنی تازه :
ما با شروع در یک روز خاص میتوانیم ذهن خود را به نوعی فریب داده و یک سد بین خود گذشته و فعلی خود ایجاد کنیم. خود گذشته را در پشت این سد به طور کامل رها کنیم. از کاستی ها و تنبلی های خود قبلیمان رها شویم و نسبت به خود جدیدمان اعتماد به نفس و اطمینان بیشتری داشته باشیم. انگار یک ما یک ادم تازه متولد شده از مادر هستیم.
2.باعث میشود نگاه جامع تری به زندگی داشته باشیم:
این روز های خاص همانند یم تابلو عمل میکنند و باعث میشوند که ما راه خود را بهتر پیدا کنیم و در مسیر گم نشویم. علائم زمانی تفکر مارا کند میکنند و به ما اجازه میدهند تا در سطح بالاتری بیاندیشم و تصمیمات بهتر و کامل تری بگیریم.
- شروع با هم :
برای توضیح این مسئله بهتر است آن را در غالب یک مثال بیان کنیم.
فرض کنید تمام دانش جویان پزشکی در یک ماه خاص فارغ التحصیل میشوند و به کار در بیمارستان ها میپردازند باعث بالا رفتن آمار مرگ و میر میشوند چرا که آن ها تازه کار هستند و احتمال خطا کردن آن ها بیشتر از سایرین است.
برای رفع این مشک میتوان از شروع با هم استفاده کرد به این شکل که هر کدام از آن ها را در داخل یک گروه متشکل از پزشکان با سابقه قرار داد. به این شکل و با استفاده از قانون شروع با هم میتوان تا حدود زیادی این اثر را خنثی کرد.
کتابچه ترفند های زمان :
1.استفاده از استراتژی پیش مرگ:
با استفاده از این استراتژی میتوان قبل از این که کاری را شروع کنیم به این فکر کنیم که آن کار را از مدتی قبل شروع کرده ایم و حال در آن کار شکست خورده ایم. با خود فکر کنیم که دلیل این شکستمان چه بوده و چرا شکست خورده ایم !؟ آن ها را روی کاغذ بیاوریم و هنگامی که کا ر را به صورت واقعی شروع کردیم هرگز آن اشتباهات را انجام ندهیم.
2.زمان هایی برای شروع :
عکس صفحه 110
3.زمان هایی که بهتر است در آن اول باشید :
1.هنگامی که مردم میخواهند به نامزد ها رای بدهند بهتر است اسم ما در بالای لیست باشد.
2.اگر به صورت پیش فرض ما انتخاب آن شرکت یا مجموعه نیستیم و رقبای قدرتمندی داریم بهتر است ما نفر اول مصاحبه باشیم.
3.اگر تعداد رقبا کمتر از پنج نفر باشد
4.زمان هایی که نباید اول باشید:
- اگر انتخاب پیش فرض آن مجموعه ما هستیم.
2.اگر تعداد رقبا زیاد است
3.اگر نمیدانید طرف مقابل در یک مصاحبه از ما چه میخواهد
4.اگر رقابت و رقبا ضعیف هستند.
5.نکاتی برای شروع سریع در شغل جدید:
1.قبل از آن که به دفتر کار خود برسید خود را برای کارتان از نظر ذهنی اماده کنید
2.در ابتدا تمرکز خود را بر روی کسب چند موفقیت معنا دار بگذارید و بعد خود را مطرح کنید و به معرفی رزومه خود بپردازید
3.انگیزه خود را در طول مسیر کاری خود حفظ کنید
4.با پیروزی های کوچک به خود روحیه بدهید
- چه زمانی بهتر است ازدواج کنید :
عکس از صفحه 115
بخش دوم فصل چهارم
میانه ها :
معمولا با رسیدن به میانه های کار ها آدم ها انگیزه و توانایی خود را در انجام دادن کار ها و به پایان رساندن آن ها از دست میدهندد و با نزدیک شدن به زمان های پایانی انجام آن کاردوباره انگیزه از دست رفته خود را پیدا میکنند. دلیل آن هم یک اثر بیولوژی است و ما برای اینکه بتوانیم بر این اثر غلبه کنیم و یا اثر آن را به کمترین حد ممکن برسانیم میتوانیم از تکنیک oh – oh استفاده کنیم.
برای استفاده از این تکنیک باید به سه نکته توجه داشت:
1.از وجود و تاثیرات نقطه میانی آگاه باشیم و به آن ایمان دشاته باشیم.
2.همواره باید در ذهن خود تکرار کنیم که نقاط میانی یک فرصت برای بیدار شدن و هوشیار شدن از خواب غفلت است نه زمانی برای نا امیدی و تسیم شدن.
3.در نقاط میانی تصور کنیم که مقدار کمی از برنامه از پیش طراحی شده خود عقب افتاده ایم. چرا که این مقدار کم از عقب افتادگی باعث میشود که ما بیشتر تلاش کنیم اما اگر مقدار عقب افتادگی ما زیاد باشدد ما دیگر هیچ تلاشی برای رسیدن به برنامه خود نمکنیم. چرا که فکر میکنیم اگر تلاش هم بکنیم چون ب مقدار زیادی عقب افتاده ایم دیگر به برنامه خود و هدف هایمان نمیرسیم.
کتابچه ترفند زمان:
روش هایی برای انگیزه دادن به خود در نقاط میانی
1.اهداف موقتی تهیه کنید.
یعنی هدف اصلی خود را خرد خرد کرده و به هدف های کوچکتر و ساده تری تقسیم کنید
2.پایبندی به این اهداف کوچک را علنی کنید
یعنی به دیگران بگوییم که ما این کار را تا کی و چگونه انجام خواهیم داد و از او بخواهیم بر کار ما نظارت کند. البته همین که ما پایبندی به کار خود را علنی کنیم نیز میتواند مفید باشد
3.کار های خود را به طور کامل در یک روز تمام نکیند
علت این پیشنهاد این است که ذهن انسان نسبت به کار های تمام نشده و نصفه زود تر باز میگردد و مدام به آن فکر میکند. به همین خاطر اگر شما یک کاری را امروز تمام کنید احتمال اینکه فردا بتوانید یک کار جدید را شروع کنید خیلی کمتر از آن است که یک کار نیمه کاره را ادامه دهید.
برای این موضوع میتوان یک مثال عملی و ساده زد. مثلا شروع یک فیلم سینمایی تازه شاید انرژی و فکر بیشتری را از ما بگیرد تا ادامه دادن به دیدن قسمت های جدید سریال مورد علاقه.
4.ایجاد یک زنجیره عادت :
برای درک صحیح این قسمت میتوان کتاب عادت های اتمی نوشته جیمز کلیر از نشر نوین را مطالعه کنید و یا در مورد هبیت ترکر ها بیشتر مطالعه نمایید.
اما به طور خلاصه معنی زنجیره عادت این است که شما یک کار را شروع کنید و همانند دانه های زنجیر هر روز آن را ادامه دهید و تلاش کنید تا این زنجیر را پاره نکنید.
5.اهداف خود را بنویسید :
مهم ترین هدف های خود را بنویسید، سپس آن ها را طبق اولویت فهرست کنید. آن ها را ساده سازی کنید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید چرا که رسیدن به موفقیت های کوچک پل رسیدن به موفقیت های بزرگ است و باعث ایجاد انگیزه در انسان ها برای رسیدن به هدف های بزرگ تر میشود.
در مورد اینکه ادم ها به پایان ها بیشتر اهمیت میدهند میتوان به اهنگ عصبی شایع اشاره کرد.
واقعا این کتاب کی یکی از بهترین کتاب هاییه که در دسته بندی توسعه فردی بسیار کاربردیه
ممنون که از کنار محتوایی که برات کاربردی یا جالب بوده بی تفاوت نگذشتی و نظرت رو با خالقش به اشتراک گذاشتی
اره واقعا کتاب کِی در کنار کتاب هایی مثل عادت های اتمی و کارعمیق یا اصل گرایی خیلی به من کمک کردن.
زمان مسئله اصلی نیست، بلکه تنها مسئله است. ( مایلز دیویس)
این جمله ای بود که واقعا عالی بود
ممنون که از کنار محتوایی که برات کاربردی یا جالب بوده بی تفاوت نگذشتی و نظرت رو با خالقش به اشتراک گذاشتی.
اره این جمله ای که توی کتاب کی نوشته دنیل اچ پینک اومده واقعا عالی و از اون جمله های کاربردی و مفیده.
خب، قبل هر چیزی، درود خدایگان آمون بر تو، بابت این حجم از عملگرا بودنت، که بعد از همهٔ کلنجارهایی که با خودت رفتی، اومدیو سایت خودتو راه انداختی و نوشتن (خلق کردن) رو شروع کردی.
الکی سرتون درد نیارم، گفتم بیام چنتا از مشکلات و ریزهکاریهایی که تو سایتت زیاد بهشون توجه نکردیو بگمو برم
۱- مشکلات وحشتناک زیاده نگارشی (از اونجایی که خودم ویراستارم، وسواس عجیبی رو اشکالات نگارشی دارم)
۲- من الان با گوشی سایتتو باز کردم، و به طرز عجیبی نوشتههای فارسی بجای اینکه راستچین شده باشن، چپچینن :/
۳- از قالب ساده و مینیمال سایتت خیلی خوشم اومد، فقط اگر از لحاظ گرافیکی یه مقداری روش کار میکردی، عالی میشد
همین دیگه
همین
هر جا هستی برات آرزوی سلامتی میکنم
(ایمیلمو هم گذاشتم، اگه ویراستار لازم شدی خبرم کن)
سلام ارتا، بعد از هر چیزی سلام!
ممنون از این که اون مشکلاتی که به چشمت اومد رو بهم گفتی این واسم خیلی مهم و ارزشمند بود.
در مورد مشکلات ویراستی ای که بهش اشاره کردی واقعا درست گفتی. با این که خیلی دوست دارم درست نوشتن رو یاد بگیرم و درست بنویسیم اما هنوز موفق نشدم (حتی یکی از دلائلی که باعث شد این سایت رو راه اندازی کنم هم همین بود)
در مورد مشکلات مربوط به گرافیک سایت و درست باز نبودنش روی گوشی باید یه فکر اساسی بکنم. شاید مجبور شم قالب سایت رو کلا عوض کنم و یه چیز جدید درست کنم چون اون روز اول اصلا به فکر این مسائل نبودم و فقط میخواستم از یه جایی شروع کنم و فکر میکنم کارم هم درست بود چون اگه این کار رو نمیکردم هنوز این سایت وجود نداشت:) البته، احتمالا وجود نداشت!
در نهایت برای تشکر ازت من کاری از دستم بر نمیاد جز همین تولید محتوا کردن. اما فکر کنم ایده خوبی باشه ایمیلت رو بزارم توی سایت تا اگه کسی دید و ویراستار خواست بیاد بالا سرت:)
در نهایت ممنونم از این که برام نظرتو نوشتی چون بعضی وقت ها با خودم فکر میکنم نوشتن این جا فایده نداره و دارم برای خودم مینویسم وبقیه حالشون از نوشته هام به هم میخوره و این حرفا:) نظر هایی مثل نظر تو کمک میکنه تا بتونم بیشتر و بهتر بنویسم و برای این کنج اروم زندگیم بیشتر وقت بزارم.
ممنونم ازت ارتا!:)